حدوث ذاتی مطلبی است كه فلاسفه آن را مطرح كرده اند و شاید هم از فارابی شروع
شده باشد. اینجا مرحوم آخوند می فرماید: [حكما] در باب حدوث ذاتی دو تقریب
دارند. وقتی ایشان وارد تقریب حدوث ذاتی می شود می بینید از آن تعریفی كه بیان
كردند، به كلی عدول كرده اند و همان چیزی را كه ما از خارج گفتیم طرح كرده اند.
آنچه كه خود ایشان گفت، احتیاجی به تقریب ندارد. ایشان فرمود: «قدم یعنی كون
وجود الشی ء مستندا إلی ذاته و حدوث یعنی كون وجود الشی ء مستندا إلی غیره» .
این دیگر احتیاج به اثبات ندارد و امر واضحی است. بنا بر اصل علت و معلول و
اثبات واجب، همین قدر كه بگوییم «در عالمْ علت و معلولی و علة العللی هست»
علة العلل وجودش مستند به ذات خودش است و غیر او وجودش مستند به غیر
ذات خودش است. این مطلب احتیاجی به توضیح ندارد. آنجا به كلمه «استناد»
تكیه شده و استناد یعنی همان علیت.
[ولی اینجا] مرحوم آخوند در مقام اثبات حدوث ذاتی همان مطلبی را می گوید
كه دیگران گفته اند و ما گفتیم، و آن تعریف خودشان كأن لم یكن است؛ یعنی
[می فرماید: ] حدوث ذاتی یعنی مسبوق بودن وجود شی ء به عدمش ولی نه عدم
زمانی، و قدم ذاتی هم یعنی مسبوق نبودن وجود شی ء به عدمش.
در اینجا مرحوم آخوند می فرماید: حال به چه تقریبی می توان برای اشیاء
حدوث ذاتی را ثابت كرد؟ غیر از ذات واجب همه اشیاء، اعم از اینكه حادث زمانی
باشند یا قدیم زمانی، حادث ذاتی اند. بیان این مطلب چیست؟