جواب این دلیل از جوابی كه به دلیل هفتم دادیم روشن است. صغرای قیاس اول
(یعنی: الجواهر الجسمانیّة لایخلو من الحوادث) صحیح است. كبرای قیاس اول
(یعنی: و كل ما لایخلو من الحوادث فهو لایسبق الحوادث) نیز صحیح است ولی به
این معنا كه: هر چیزی كه از حوادث خالی نیست بر كل
[1]این حوادث سبقت ندارد،
نه به این معنا كه بر هر یك سبقت ندارد. پس قهرا نتیجه قیاس اول هم به همان نحوی
كه كبری را ارائه كردیم درست است؛ «فالعالم لایسبق الحوادث» یعنی: العالم
لایسبق مجموع الحوادث غیر المتناهیة.
حال اگر این نتیجه را به همین شكل، صغری برای قیاس دوم قرار دهیم كبرای
قیاس دوم كاذب می شود. «كل ما لایسبق مجموع الحوادث فهو حادث» غلط است.
آنچه كه بدایت داشتن عالم را ثابت می كند این است كه جواهر جسمانیه بر یك یك
حوادث تقدم نداشته باشند، كه ما در قیاس اول چنین چیزی را ثابت نكردیم. پس
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 245
این قیاس دارای چنین مغالطه ای است.
تا اینجا مجموع استدلالهای این آقایان با جوابهایش مطرح شد. معلوم شد كه
در میان این استدلالها فقط دو استدلال قابل توجه و تأمل بود: یكی استدلال اول كه
در آن از برهان تطبیق
[2]استفاده شده بود، و دیگر استدلال دوم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 246
1 - . اسفار ج 3، ص 158 مرحله 7، فصل 35.
[1] - . كل (یعنی مجموع لایتناهی) وجود اعتباری دارد.
[2] - . مرحوم آخوند در باب علت و معلول از خواجه در نقد المحصّل نقل می كند كه ایشان جاری شدن
برهان تطبیق را در حوادث مترتب غیر مجتمع در وجود یعنی امور زمانی نیز تقریبا تأیید كرده اند. منتها حاجی می گوید: چون خواجه در نقد المحصّل ایراد فخر رازی را نقل می كرده، در واقع با متكلمین مماشات كرده و عقیده خودش را بیان نكرده. ولی به هرحال ظاهر عبارت خواجه در نقد المحصّل تأیید این مطلب است.