می گویند: ما از شما می پرسیم: آیا غیرمتناهی داخل در وجود شد یا داخل در وجود
نشد؟ ناچار پاسخ می دهید: داخل در وجود شد. می گوییم چون داخل در وجود
شده است پس داخل در حصر شده؛ چون موجود بودن و دخول در وجود مساوی
است با محصور بودن و دخول در حصر و تناهی
[1]و
[2].
می گوییم: اولا: موجود بودن مساوی با محدود بودن نیست، دلیلش ذات باری تعالی
است كه شما در آن به وجود مطلق و غیر محدود قائلید.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 239
ثانیا: اینجا بحث در این است كه آیا حوادث زمانی- كه وجود محدود دارند-
غیرمتناهی اند یا نه، به عبارت دیگر بحث در این است كه آیا این محدودها
متناهی اند یا نامتناهی، نه اینكه صحبت در این باشد كه آیا یك وجود نامتناهی ازلی
داریم یا نه. مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 240
2 - . اینجا حاجی عصبانی می شود و می گوید شما به ساحت وجود توهین كرده اید. 3 - . این حرف تقریبا شبیه حرف هگل است كه موجودیت را به نحوی مساوی با محدودیت و
محصوریت می داند.
[1] - . اینجا حاجی عصبانی می شود و می گوید شما به ساحت وجود توهین كرده اید.
[2] - . این حرف تقریبا شبیه حرف هگل است كه موجودیت را به نحوی مساوی با محدودیت و
محصوریت می داند.