در مورد اینكه برخی به ارسطو نسبت می دهند كه «قائل به دو قدیم و دو مبدأ در
عالم بوده است: یكی مبدأ فاعلی و دیگری مبدأ قابلی، و مبدأ قابلی را ماده اولی
می نامیده است و قائل به قِدم ماده و حدوث صورت بوده است» یا باید بگوییم اینها
حرف ارسطو را نفهمیده اند و او هم تصورش در باب ماده و صورت همین تصوری
بوده كه ما داریم (یعنی برای ماده شخصیتی و حكمی در مقابل صورت قائل نبوده
[1]
و قائل به قدیمی در عالم نبوده بلكه صورت را كه حادث می دانسته، به تبع صورت
ماده را نیز حادث می دانسته) و یا باید بگوییم تصور ارسطو در باب ماده و صورت
تصور غلطی بوده است؛ یعنی گو اینكه در كلمات ارسطو این مطلب مطرح نشده
است
[2]كه تركیب ماده و صورت انضمامی است، ولی در عمق فكر ارسطو این بوده
است كه تركیب ماده و صورت انضمامی است و ماده شخصیتی مستقل دارد.
[1] - . در این صورت ماده تقریبا حكم معنای حرفی را پیدا می كند.
[2] - . این مطلب در كلمات شیخ هم مطرح نشده است.