مطلب دیگر اینكه: انقسام به سه نحو قابل فرض است؛ اول: انقسام فكّی. انقسام
فكّی یعنی اینكه یك شی ء ذی مقدار- كمیت یا متكمّم- در عالم عین، دو پاره و
دوتكه شود؛ مثل اینكه یك جسم را كه الآن دارای امتداد معین است دو قسمت
كنیم، یا یك خط را ببُریم و به صورت دو خط در بیاوریم. انقسام فكّی در ماده
وجود دارد یعنی به تبع جسم موجود است. چون جسم قابلیت برای انقسام دارد، هر
چیزی هم كه قائم به ابعاد جسم باشد این طور است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 268
نوع دیگر انقسام را انقسام وهمی یا فرضی می گویند. در انقسام فرضی شی ء را
در خارج تقسیم نمی كنیم، ولی ذهن ما شی ء را به دو قسمت تقسیم می كند. مثلا یك
جسم واحد در اینجا داریم، در انقسام وهمی ما این جسم واحد را در خارج تقسیم
نمی كنیم
[1]ولی ذهن ما می تواند آن را در ظرف خودش به دو قسمت تقسیم كند.
نوع دیگر تقسیم تقسیمی است كه بین فكّی و ذهنی است؛ یعنی خارجی است
ولی بدون آنكه انقطاع و انفكاكی حاصل شده باشد. این تقسیم تقسیمی است كه به
تبع عرض صورت گرفته باشد. مثلا اگر جسمی دو رنگی شود، نیمی سفید و نیمی
سیاه، قهرا بین قسمت سفید و قسمت سیاه حد فاصلی هست؛ یعنی تا یك جایی
سفید است و از آن به بعد سیاه است، اینجا حد مشترك و مرزی وجود دارد كه در
آن، سفیدی از سیاهی جدا می شود. این انقسام، ذهنی محض نیست بلكه به تبع
عرض است.
[1] - . و یا حتی شاید- به قول ذیمقراطیس- قابل قسمت هم نباشد.