در «آن» به این معنا
[1]دو بحث هست: یكی بحث در كیفیت وجودش، و دیگر بحث
در كیفیت عدمش. بحث در كیفیت وجودش همین بود كه عرض كردیم، كه این
«آن» به معنای حد مشترك میان دو جزء زمان است و به همان معنایی وجود دارد كه
نقطه و پایان برای متناهی، در خارج وجود دارد؛ یعنی موجود است به وجود منشأ
انتزاع؛ یعنی وجود دارد به همان معنایی كه كوری در انسان وجود دارد. اگر بپرسند
«آیا كوری در انسان وجود دارد یا نه؟ » ، در جواب می گوییم: به یك معنا وجود
ندارد، چون كوری نداشتن چشم است و امری عدمی است، و به یك معنا وجود
دارد، چون انسان محدود به حدی و متصف به وصفی است كه همان «نداشتن
چشم» است.
[1] - . یعنی به معنایی كه متفرع بر زمان است.