مكرر گفته ایم كه حركت به چند چیز احتیاج دارد: موضوع (ما به) ، زمان (ما علیه) ،
مسافت (ما فیه) ، مبدأ (ما منه) ، منتها (ما إلیه) و محرك (ما عنه) . معلوم شد كه برای
وحدت و تشخص حركت، وحدت موضوع، زمان و مسافت
[1]ضروری است.
می رویم سراغ آن سه امر دیگر. آیا وحدت «ما منه» و «ما إلیه» برای تشخص
حركت لازم نیست؟ حاجی در حاشیه، مطلب را طوری بیان می كنند كه معنایش این
است كه برای تشخص حركت، وحدت «ما منه» و «ما إلیه» هم لازم است و حتی
می گویند «در عبارت مرحوم آخوند قصور است و باید اینها را هم می گفت» .
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 408
خلاصه اینكه لازمه حرف حاجی این است كه برای تشخص حركت، لازم است
موضوع و زمان و مسافت و مبدأ و منتها همگی وحدت داشته باشند.
ولی به نظر من حاجی اینجا دچار اشتباه شده اند و حرف مرحوم آخوند این
نیست. [وحدت ] «ما منه» و «ما إلیه» ملاك نوعیت حركت است نه ملاك شخصیت
حركت؛ البته حاجی هم این را قبول دارد ولی می گوید لازمه اش این است كه
وحدت این دو، ملاك شخصیت حركت هم باشد. حرف ما این است كه این طور
نیست. ما وقتی می گوییم «موضوع و زمان و مسافت ملاك تعدد است» معنایش این
است كه اگر موضوع و زمان و مسافت تشخص پیدا كردند «حركت» وحدت
شخصی دارد اعم از اینكه مبدأ و منتها متعدد باشند یا نباشند. البته وقتی «حركت» از
نظر این سه امر، واحد شد از نظر مبدأ و منتها هم واحد است و امكانِ تعدد ندارد، ولی
حرف این است كه آنچه ملاك وحدت شخصی حركت است وحدت موضوع و زمان
و مسافت است ولو به حسب فرض مبدأ و منتها متعدد باشند
[2]. كما اینكه وحدت و
تعدد محرك هم تأثیری در وحدت حركت ندارد؛ مثلا اگر حركتی با نیرویی ایجاد
شود و در وسط حركت، نیروی دیگری جایگزین این نیرو شود
[3]این تعدد محرك
سبب تعدد شخصی حركت نمی شود.
عكس این مطلب خیلی واضح است؛ یعنی اگر مبدأ و منتها واحد شخصی
باشند و این سه امر متعدد باشند حتما حركت متعدد است. معلوم است كه اگر دو
جسم از یك مبدأ به سوی یك منتها حركت كنند، چون دو جسم هستند حركت هم
دو تاست گرچه مبدأ و منتها یكی است.
[1] - . یعنی مقوله ای كه حركت در آن صورت می گیرد.
[2] - . گرچه چنین فرضی تحقق ندارد.
[3] - . مثل اتومبیل یا هواپیمایی كه با نیروی موتوری حركت می كند و در وسط حركت، موتور دیگری را روشن كنیم و موتور اول را خاموش كنیم.