بعد ایشان با یك «و اعلم» بحثی را شروع می كنند كه در آن می خواهند ادعا كنند
كسانی كه منكر لایتناهی بودن فیض اند
[1]نه تنها حرفشان با برهان رد می شود، بلكه
اگر خوب و سقراطوار حرفشان را تحلیل كنیم وجه معقولی كه خلاف مدعای
فلاسفه باشد برای آن نمی یابیم. ایشان می فرماید: برای بسیاری از مردم مشكل
است كه بتوانند خودشان از مقصد خودشان پرده بردارند؛ انسان باید از آنها سؤال
كند و حرفهایشان را تحلیل كند تا اصلا در درجه اول برای خود آنها روشن شود كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 250
مقصودشان چیست
[2]. ایشان می گویند: باید از اینها كه مرتب از حدوث عالم
صحبت می كنند پرسید «مقصود شما از حدوث عالم چیست؟ » . آنوقت برای حرف
آنها وجوهی ذكر می كنند و ادعا می كنند در میان این وجوه وجهی كه تصورا معقول
باشد و خلاف حرف فلاسفه باشد وجود ندارد.
[1] - . [به عبارت دیگر: كسانی كه مدعی حدوث عالمند. ]
[2] - . یكی از مصادیق این مسأله باب جبر و اختیار و امر بین الامرین است. قریب به اتفاق افرادی كه در مورد اختیار و نفی و اثباتش بحث می كنند اصلا این مفهوم را آنچنان كه باید، تصور نكرده اند.