نكته ای كه خود مرحوم آخوند در بعضی جاها گفته اند و حاجی هم در حاشیه آخر
فصل به آن تصریح می كنند این است
[1]: اینكه می گوییم «در این پنج مقوله حركت
نیست» آیا به این معنی است كه این مقولات ثابتند یا مقصودْ چیز دیگری است؟ در
مقوله اضافه و جده مقصود ما از اینكه می گوییم «در اینها حركت نیست» این است
كه این دو مقوله از نوع نسب اند و اصالت ندارند بلكه تابع موضوع خودشان هستند؛
یعنی اگر موضوعشان ثابت باشد اینها هم ثابتند و اگر در موضوعشان حركت باشد
در اینها هم حركت هست. پس اینكه می گوییم «در این دو مقوله حركت نیست» به
این معنا نیست كه ثابتند، بلكه به این معناست كه این دو مقوله اساسا اصالت ندارند.
قبلا هم عرض كرده ایم كه در باب نسب، بحثی مطرح است كه آیا نسبْ وجود
عینی دارند یا اینكه از قبیل معقولات ثانی اند كه منشأ انتزاعشان وجود دارد و ما
همان وجود منشأ انتزاع را به اینها نسبت می دهیم؟ در جای خود ثابت شده كه شق
دوم درست است. اگر این طور باشد پس دلیل اینكه می گوییم «حركت در این
مقولات بالذات نیست» این است كه این مقولات وجود بالذات ندارند.
[1] - . این مطلب را قبلا هم گفته ایم.