مرحوم آخوند این مطلب را ذكر می كند ولی بعد جمله ای می گوید كه نقطه نظر ایشان
را روشن می كند. در مثال «حدوث» عرض كردیم كه ما نمی توانیم حدوث را امری
غیر از حادث بدانیم. وقتی شیئی حادث می شود واقعا دو چیز پیدا نشده: یكی خودِ
شی ء حادث و دیگری حدوثِ حادث، بلكه وقتی شیئی بعد از اینكه نبود وجود پیدا
می كند، از مقایسه این وجود با عدم گذشته مفهوم «حدوث» انتزاع می شود. حدوث
یعنی وجود بعدالعدم. پس این گونه نیست كه وقتی شیئی حادث می شود دو امر
حادث شده باشد: یكی خود شی ء و دیگری حدوث شی ء، بلكه حدوث از وجود
حادث و عدم قبلی انتزاع می شود.
حال می گوییم: حركت هم واقعیتی غیر از واقعیت ما فیه الحركة ندارد. گفتیم كه
حركت و مسافت و زمان یك چیزند. همین وجود تدریجی وجود حركت هم هست.
اگر شما خودِ تدریج را كه یك مفهوم انتزاعی است در نظر بگیرید، این مفهوم
انتزاعی در عالم عین وجود [مستقلی ] ندارد. این گونه نیست كه وقتی شیئی تدریجا
وجود پیدا می كند، وجودی دارد و علاوه بر آن، چیز دیگری هم وجود پیدا كرده به
نام تدریج. «تدریج» انتزاع ذهن است و فقط در ظرف ذهن وجود دارد و به هیچ
شكلی عینیت ندارد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 322