حركتْ وجود تدریجی است و وجود تدریجی مستلزم عدم تدریجی است. فرض بر
این است كه اگر ما قائل به حركت قطعی شویم- كه می شویم- این گونه نیست كه
حركت به صورت امری بسیط در مدتی از زمان وجود دارد؛ این همان حركت
توسطی است. حركت قطعیه یعنی یك امر ممتد و قابل انقسام به اجزاء
[1]. با حصول
هر جزئی از حركت، عدم آن جزء مرتفع می شود؛ چون هر وجودی طارد عدم
خودش است. هر وجودی عدمی برایش فرض می شود كه وقتی خودِ آن وجود
تحقق پیدا كرد آن عدم منتفی می شود. هر وجودی مساوی است با عدم العدم؛ یعنی
مصداق عدم العدم است. پس هر جزئی از حركت كه محقق بشود فقط عدم خودِ آن
جزء منتفی می شود نه عدم جزءِ بعدی. باز با آمدن جزء بعدی عدم جزء بعدی منتفی
می شود نه عدمِ جزء دیگر، و خلاصه با وجود هر جزئی صرفا عدم خودِ آن جزء
منتفی می شود نه عدم كل. بنابراین شی ء همان طور كه وجود تدریجی دارد عدم
تدریجی هم دارد.
[1] - . مقصود از اجزاء، اجزاء بالقوه است؛ یعنی حركت قابلیت انقسام به اجزاء دارد.