به هرحال اینجا این اصطلاح «حكمت مشرقی» آمده است و یك مطلب خوب ذیل
آن بیان شده است. آن مطلب این است كه این سه چیزی كه ما مكرر اسم می بریم و
می گوییم «مسافت، زمان، حركت» و حتی می گوییم «حركت علت زمان است،
حركت عاد زمان است، زمان عاد حركت است، حركت در مقوله واقع می شود، پس
حركت شیئی است فی المقوله» ، اینها سه چیز نیستند بلكه در واقع یك چیزند؛ یعنی
اینها به حسب وجود یك چیزند و ذهن با تحلیلْ كثرت به وجود می آورد. اگر ما
می گوییم «حركت در كیف» چنین نیست كه وجود كیف یك چیز باشد و وجود
حركت كیف چیز دیگری باشد و وجود زمان چیز سومی باشد، بلكه اینها یك
وجودند، یك وجود سیال. این وجود سیال به اعتباری وجود كیف است، به
اعتباری وجود حركت است و به اعتباری وجود زمان. یعنی عروض حركت برای
مسافت و عروض زمان برای حركت، همه اینها عروضهای تحلیلی عقلی است نه
عروضهای عینی. این مطلب بسیار مطلب عالی و شامخی است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 342