اما مسأله تقدیر و اندازه گیری زمان و حركت به یكدیگر. این مسأله تقریبا مسأله
واضحی است. می توانیم همین بحث علیت را در اینجا هم بیاوریم. بیان ساده اش
این است كه اگر بگوییم «زمان علت تقدیر حركت است» به این جهت است كه
گفتیم فرق حركت و زمان فرق مبهم و متعین است و حركت را وقتی بما هو بدون
اندازه اش در نظر بگیریم اسمش حركت است و وقتی متعین در نظر بگیریم اسمش
زمان است، پس معلوم است كه حركت با مقدار خودش متقدر می شود. عین همان
مثال جسم و بیاض اینجا هم می آید. هر متقدری علت وجود مقدارش است و
مقدارش علت اتصاف آن به این تقدر است.
این است كه گاهی حركت را با زمان اندازه گیری می كنند و امروزه این مطلب
بیشتر از قدیم معمول شده. می پرسیم: از قم تا تهران چقدر راه است؟ نمی گوید صد و
چهل كیلومتر، بلكه می گوید دو ساعت، در حالی كه ما نپرسیدیم «زمان حركت
چقدر است؟ » . این از این باب است كه قبلا در ذهنِ طرف مشخص است كه اتومبیل
طبق معمول مثلا هفتاد كیلومتر در ساعت حركت می كند. پس وقتی كه می پرسیم:
«چقدر راه است؟ » می گوید: دو ساعت. با زمان نه فقط حركت را بیان كرده بلكه
مقدار مسافت را هم بیان كرده؛ همین قدر كه گفت «دو ساعت» می گوییم: لابد
[مسافت ] حدود صد و پنجاه كیلومتر است.