مثال سوم هم این بود كه شی ء در حالی كه حركت می كند، در یك «آن» معین و در
یك نقطه معین نه متحرك است و نه ساكن. متحرك نیست چون شی ءْ متحرك در
«آن» نیست؛ چون اصلا حركت در «آن» تناقض است و حركت همیشه در زمان
است؛ همان طور كه جسم در نقطه نیست بلكه حد جسم منطبق بر نقطه ای از مسافت
است، حركت هم در «آن» نیست بلكه حد حركت منطبق بر «آن» است. و اما [شی ء
متحرك، ] ساكن در «آن» هم نیست چون اگر ساكن در «آن» باشد باید در هر
نقطه ای كه در این «آن» هست، در آنِ بعد هم در همان نقطه باشد، در حالی كه در آنِ
بعد در آن نقطه نیست.