این بیانی بود كه مرحوم آخوند در اینجا به تبع المباحث المشرقیه دارند. اینجا حاجی
انصافا ایراد اساسی و خوبی كرده است. می فرماید: درست است كه خطها را نقطه
بالفعل (یعنی حد مشترك بالفعل) از یكدیگر متمایز می كند و نمی شود حد مشترك،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 464
بالفعل باشد و در عین حال خط یك خط باشد
[1]، ولی در هر بابی حد مشترك هر
چیزی متناسب با خودش است. حد مشترك مسافتها نقطه است، حد مشترك خط
نقطه است، حد مشترك زمان «آن» است
[2]، اما حد مشترك حركت چیست؟ حرف
حاجی این است كه صرف اینكه مسافتها حد مشترك [بالفعل ] دارند، كافی نیست
برای اینكه حركتها دوتا بشوند. منتها در اینجا حاجی تعبیری می كند و می گوید «حد
مشترك دو حركت سكون است» كه این تعبیر خیلی اشتباه است. «سكون» فاصله
دو حركت است- مثل دو خطی كه از یكدیگر جدا هستند- نه حد مشترك.
ممكن است مرحوم آخوند به حاجی جواب بدهد: «حد مشترك دو حركت هم
اختلاف جهت است» ؛ چون فرض این است كه شی ء در جهتی حركت می كند و بعد
روی خط متصلی به طرف دیگری برمی گردد. بنا بر این نظریه سكون میان این دو
حركت متخلل نیست. خلاصه ممكن است ایشان در جواب بگوید: این دو حركت
در عین اینكه متصلند دو حركتند، چون دارای دو جهتند و ما قبلا گفته ایم كه دو
جهت مختلف حركت را مختلف می كند
[3].
به علاوه در رد برهان دوم قدما می توان گفت اگر هم این دو حركت متضاد را
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 465
یكی بدانیم، اجتماع ضدین لازم نمی آید؛ چون مانعی ندارد كه حركتی وجود داشته
باشد كه نیمی از آن ضد نیم دیگر باشد
[4].
[1] - . یك خط بودن، مساوی است با بالقوه بودن حد مشترك.
[2] - . البته قبلا گفته ایم چون امكان ندارد اجزاء زمان از یكدیگر جدا شود، محال است در زمان حد مشترك بالفعل وجود داشته باشد.
[3] - . سؤال: هر چیزی را نمی شود حد مشترك قرارداد، بلكه باید در نفاد حركت با یكدیگر اشتراك داشته
باشند. دو خط در نفاد كه نقطه است با هم اشتراك دارند و نفاد حركت چیزی جز سكون نیست.
استاد: مقصود شما نفاد بالفعل است یا نفاد بالقوه؟
- نفاد بالفعل.
استاد: نفاد بالفعل یعنی جدا بودن دو حركت از یكدیگر.
- شما می فرمایید نقطه بالفعل است كه نفاد خط است.
استاد: بله، ولی حد مشترك است. ما می گوییم به نقطه ای از مسافت كه می رسد، این نقطه مشترك، هم نهایت این جهت است و هم بدایت جهت دیگری و بالفعل هم هست. عینا مانند دو خط زاویه؛ دو خط زاویه وقتی سر به یكدیگر گذاشته اند این زاویه ابتدای یكی است و انتهای دیگری. «نفاد» یعنی حد مشترك نه سكون. نفاد یعنی نهایت، یعنی تمام شدن، نه سكون. «نفاد دارد» یعنی آن نفاد آخرش است ولی سكون در كار نیست. سكون یعنی فاصله. بحث سر فاصله است؛ یعنی یك زمان در یك نقطه توقف كردن. نفاد داشتن غیر از وقوف كردن است. این حركت در این جهت، وقتی می رسد به این نقطه، پایان می پذیرد و [حركت دیگری ] در جهت دیگری شروع می شود بدون اینكه میان اینها وقفه ای و سكونی متخلل شده باشد. شما اسم این را می گذارید نفاد.
[4] - . سؤال: در آن نقطه ای كه برمی گردد، اجتماع ضدین لازم نمی آید؟
استاد: نه، اجتماع ضدین نیست. آنجا سكون است نه اجتماع ضدین. یا اگر بگوییم «اتصال است»
می گوییم: «به نقطه ای می رسد كه از آن نقطه برمی گردد» و این به اجتماع ضدین ارتباط ندارد.