اگر یادتان باشد آقای طباطبایی در بعضی از حواشیشان می گفتند «اینجا به جای
حركت بالعرض باید گفت حركت بالتبع» و این به جهت اختلافی مبنایی بود كه آیا
در چنین مواردی شئ حقیقتا حركت می كند یا مجازا حركت می كند؟ ریشه این
اختلاف این است كه «مكان» را چگونه تعریف كنیم. اگر مكان شئ را عبارت بدانیم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 485
از اجسامی كه به خود آن شئ احاطه دارند چنین حركتهایی مجازی است و بنابراین
اصطلاح «حركت بالعرض» درست است. طبق این قول، در حركت ما به دور
خورشید، ما مكان خودمان را تغییر نمی دهیم. مكان من كه اینجا نشسته ام این نقطه
از زمین است و این قسمت از دیوار كه به آن تكیه داده ام و این مقدار از هوا كه من را
احاطه كرده است. من حركت مكانی و انتقال از جایی به جایی ندارم بلكه جای من
ثابت است و این، زمین و توابع آن است كه محیط خودش را و نسبتش را با اشیائی
كه به آن احاطه دارند عوض می كند. بنابراین من واقعا در جای خودم ثابت هستم و
این، زمین است كه از جای خودش منتقل می شود و آنچه كه اولا و بالذات متعلق به
زمین است، بالمجاز به من نسبت داده می شود.
ولی اگر كسی در باب مكان معتقد شد كه مكان عبارت است از قسمتی از فضا،
بنابراین چنین حركتهایی حقیقی است و اصطلاح «حركت بالتبع» صحیح است.
چنین شخصی فضا را مستقل از اجسام می داند
[1]و می گوید فضا یك چیز است و
اجسام چیز دیگر و اجسام در فضا- كه خودش فی حد ذاته خلئی را تشكیل
می دهد- شناورند. بنابراین من كه الآن اینجا نشسته ام، در نقطه ای از فضا هستم و
وقتی زمین حركت می كند من را از آن نقطه از فضا به نقطه دیگری از فضا می برد. من
و محیطم و همه اجسام در فضا شناورند.
طبق این تعریف برای مكان، اگر هیچ جسم دیگری غیر از من وجود نداشته
باشد باز هم من مكان دارم، چون من قسمتی از فضا را اشغال كرده ام، و حال آنكه
طبق نظریه اول اگر من باشم و هیچ جسم دیگری نباشد دیگر من مكان ندارم؛ مثلا
طبق نظریه اول، فلك الافلاك مكان ندارد چون جسمِ محیط ندارد، ولی طبق نظریه
دوم مكان دارد.
پس این كه چنین حركتهایی را حركت بالتبع بدانیم یا حركت بالعرض، بستگی
دارد به اینكه مكان را چگونه تعریف كنیم
[2]. اینجا كه گفته اند «حركت بالعرض» بنا بر
نظریه اول است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 486
[1] - . آنچنان كه اشراقیون می گویند.
[2] - . البته جای این بحث اینجا نیست.