بعد تحقیق می كنند در مورد اینكه ملاك تضاد در حركات چیست؟ می گویند
[1]:
موضوعْ ملاك تضاد نیست؛ یعنی ممكن است موضوعها متضاد باشند ولی حركتها
متضاد نباشند.
اینجا باید توجه داشته باشید كه «تضاد» در فلسفه به دو اصطلاح به كار رفته
است: یكی آنچه كه در باب وحدت و كثرت و در باب تقابل بیان می شود و دیگری
احیانا در جاهای دیگر ذكر می شود. در باب تقابل، مقصود [از متضادین ] دو
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 439
عرضی است كه در محل واحد امكان اجتماع ندارند، ولی در جاهای دیگر مقصود
دو جوهر است كه مختلف الماهیه و هم عَرْض هستند و هر كدام بدون اینكه حالت
خودش را از دست بدهد امكان ندارد [به ] دیگری [تبدیل ] شود؛ مثلا آب و آتش
دو جوهر متضادند؛ یعنی دو جوهرند كه با یكدیگر سازگار نیستند و اثر یكدیگر را
خنثی می كنند و ممكن نیست آب با حفظ آب بودن آتش شود و همین طور
برعكس، آن طور كه مثلا جسم جامد نبات می شود و نبات حیوان می شود.
در اینجا مقصود از «متضادین» همین اصطلاح دوم است. می فرماید: ممكن
است دو جسم متضاد وجود داشته باشد كه حركتهایشان متضاد نباشد؛ مثلا آب و
آتش متضادند ولی می توانند یك حركت را مثل و مشابه یكدیگر انجام دهند، مثلا
هر دو رو به بالا یا پایین بروند. پس «موضوع» مناط تضاد نیست.
و اما زمان. واضح است كه اختلاف در زمان هم ملاك تضاد نیست؛ یعنی اگر
این حركت در این «آن» واقع شد و دیگری در آنِ بعد، این گونه نیست كه با هم
متضاد باشند.
مسافت چطور؟ آیا مسافت ملاك تضاد است؟ نه، مسافت هم ملاك تضاد
نیست؛ چون ممكن است دو حركت در مسافت واحد واقع شوند و متضاد هم باشند؛
مثلا اگر جسمی از پایین به بالا حركت كند و بعد در همان خط سیر به طرف پایین
برگردد، در اینجا مسافت یكی است ولی دو حركت متضادند. پس مسافت هم ملاك
تضاد نیست.
از شش امری كه حركت به آنها احتیاج دارد موضوع، زمان و مسافت را بیان
كردیم، حال می رویم سراغ علت فاعلی. آیا علت فاعلی می تواند منشأ تضاد باشد؟
یعنی آیا اگر حركتِ واحد به دو علت متضاد منتسب باشد این حركتها ضد
یكدیگرند
[2]؟ نه، حركتها همان حالت یكنواختی خودشان را دارند و متضاد نیستند.
[1] - . مقداری از این بحثها در فصل چهارم ذكر شده است.
[2] - . فرض كنید قوه ای ارابه ای را نصف راه حركت دهد و بقیه راه را ضد این قوه حركت دهد.