در
کتابخانه
بازدید : 1558335تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">مرحله ی نهم</span>مرحله ی نهم
Expand <span class="HFormat">ادامه ی مرحله ی هفتم</span>ادامه ی مرحله ی هفتم
Expand <span class="HFormat">مرحله ی هشتم</span>مرحله ی هشتم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
بعد این مستشكل می آید سراغ آن حرفی كه خواجه در آخر مطالبش گفت. همان ایرادی كه ما ذكر كردیم اینجا هم هست. می گوید: شما گفتید «معاوق در حركت طبیعی نمی تواند داخلی باشد» . چه اشكالی دارد كه در حركت طبیعی، هم طبیعت به سویی اقتضا داشته باشد و هم معاوقْ داخلی باشد و در جهت خلاف اقتضا كند؟
برای اینكه این اشكال بهتر توجیه شود من به این بیان عرض می كنم: اگر این تضاد درونی [1]در یك مرتبه باشد همین طور است؛ یعنی ما هم قبول داریم كه محال است یك شئ در آنِ واحد دو صورت و دو فعلیت و دو هویت داشته باشد [2]، ولی دو امر داخلیِ طولی چه اشكالی دارد كه یكی معاوق دیگری باشد؟ ببینید! شئ و ماده واحد محال است دو صورت كه در عرض یكدیگرند قبول كند، مثل اینكه بگوییم «این ماده در آنِ واحد، هم آب است و هم گاز» ؛ آب و گاز دو صورت عرضی اند كه یكدیگر را طرد می كنند. ولی در میان صورتها صورتهایی هستند كه در طول یكدیگرند. صورتهای كامل در طول صورتهای ناقص ترند. در چنین صورتهایی ممكن است مرتبه كامل اقتضایی داشته باشد و مرتبه ناقص اقتضای دیگری كه مخالف آن باشد و احیانا در آنِ واحد هم هر دو اقتضا حكمفرما باشند. مثلا جسم نامی از آن جهت كه جماد و جسم است اقتضایی دارد و از آن جهت كه نامی است اقتضای دیگری. یك درخت مواد غذایی را جذب می كند و آنها را به شكلی می سازد و می فرستد به بالا و تدریجا رشد می كند. شك ندارد كه این مواد از آن
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 600
جهت كه جسم اند تحت تأثیر قوه جاذبه و سنگین اند و ثقل كه لازمه جسمیت است اقتضا می كند كه اینها به پایین بیایند، ولی قوه نباتی و نامیه علی رغم این عائق و معاوق، چون قوی تر است، در آن حدی كه قدرت دارد این مواد را می فرستد به سر درخت. بنابراین جسم نامی چون جسم است اقتضا می كند سفل را، و چون نامی است و یكی از قوای جسم نباتی نمو و رشد دادن است، این مواد را می فرستد به طرف بالا.
در حیوان مطلب واضح تر و روشن تر است و در انسان از آن هم روشن تر. قوای عالیه انسان اقتضایی دارد و قوای سافل و جسمانی اش اقتضایی دیگر؛ قوه نامیه اش اقتضایی دارد و قوه حیوانی اش اقتضایی دیگر. ما اغلب از تضاد میان جنبه انسانی و جنبه حیوانی انسان بحث می كنیم و به تضاد میان جنبه انسانی و جنبه جسمانی انسان [كمتر می پردازیم. ] انسان وقتی حركت می كند، این بر خلاف طبیعت جسمش می باشد؛ چون طبیعت جسم انسان، به حكم اینكه جسم است سنگین است و می خواهد سر جای خودش باشد. پس انسان وقتی كه حركت می كند، علاوه بر معاوق بیرونی كه هواست، با معاوق درونی هم مبارزه می كند. وقتی انسان از جایی می پرد، دیگر صد در صد در جهت ضد آن [اقتضای جسمانیتش ] حركت می كند [3].
البته مثالی كه این بعض اللاحقین در اینجا ذكر كرده مثال ساده ای است؛ می گوید: وقتی كه مرغی به بالا می پرد جسمش اقتضای افتادن دارد و این، قوه طبیعی جسم است. [و از طرف دیگر] باز یك قوه درونی و طبیعی جسم است كه جسم را می كشاند به طرف بالا و این مرغ پرواز می كند. پس چه مانعی دارد كه در حركت طبیعی هم، معاوق امری داخلی باشد؟
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 601
ولی اگر این شخص به آنچه كه ما ذكر كردیم مثال می زد (یعنی جسم نامی) بهتر بود؛ چون وقتی به كبوتر مثال می زند، حركت نفسانی می شود، و در حركت نفسانی خواجه هم این مطلب را قبول كرده بود. آنچه خواجه روی آن حرف داشت حركت غیر نفسانی بود. پس اگر به نباتات مثال می زد بهتر بود.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 602

[1] - . نظیر تضاد دیالكتیكی كه امروز می گویند.
[2] - . مثل اینكه بگوییم «شی ء واحد در همان حال كه الف است ب هم هست» در صورتی كه فرض این است كه میان الف و ب تباین است، یعنی دو ماهیت مختلف اند.
[3] - . سؤال: این در جایی است كه صورت بعدی كه تحقق پیدا می كند، صورت قبلی به همان حقیقت خودش باشد، ولی اگر تحقق صورت آخر اصلا قبلیها را از بین ببرد. . . .
استاد: نه، همیشه از بین نمی برد. این مطلبی است كه خود قدما هم گفته اند. مخصوصا مرحوم آخوند در یك جا از حواشی شفا شاید بهتر از همه جا این مطلب را بیان كرده است. می گویند: وقتی صورت جدید پیدا می شود دو جور است: گاهی صورت جدید مضاد با صورت قدیم است این مقدار كون و فساد را مرحوم آخوند هم در صورتهای عرضی قبول دارد؛ می گوید: آب تبدیل می شود به بخار و بخار تبدیل می شود به آب، ولی غالبا سیر طبیعت به این صورت است كه طبیعت كه دارای یك صورت و هویت است و الان این صورت و هویت، مستقل است، به درجه بالاتر كه می رود، این صورت به كلی باطل نمی شود، بلكه از استقلال می افتد؛ یعنی تحت تأثیر قوه بالاتر قرار می گیرد.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است