بعد می آییم سراغ حرف متكلمین؛ اتفاقا از نظر توجیه فلسفی، حرف متكلمین
قوی تر از حرف متجددین است، چون متكلمین منكر اصل علیت نشده اند. متكلم
قبول كرده كه وقتی حركت به وجود می آید شیئی آنا فآنا حادث می شود و همان
طور كه اگر شیئی حدوث آنی داشته باشد، [این حدوث، ] بدون علت محال است،
شیئی هم كه آنا فآنا حادث می شود [حدوثش بدون علت محال است. ] این است كه
می گوید: هر درجه ای از حركت، علت است برای درجه بعدی.
جواب متكلمین این است: مراتب حركت به گونه ای است كه هر مرتبه ای از
حركت را كه اعتبار كنیم فاقد مرتبه دیگر است؛ یعنی هیچ دو مرتبه ای با یكدیگر
معیت ندارند. به بیان خاص فلسفه خودمان می گفتیم: در حركت، وجود و عدم با
یكدیگر مختلط و هم آغوشند؛ یعنی هر مرتبه ای از حركت را كه فرض كنید، تقسیم
می شود به گذشته و آینده. باز آن گذشته تقسیم می شود به گذشته و آینده، و آن
آینده هم تقسیم می شود به گذشته و آینده. این است كه می گفتیم: حركت، هستی و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 527
نیستی اش با یكدیگر هم آغوش و مخلوطاند.
حال می گوییم: علت نمی تواند علت باشد بدون اینكه با معلول خودش وجود
داشته باشد و چون مراتب حركت به این صورت است كه در مرتبه قبل مرتبه بعد
معدوم است و در مرتبه بعد مرتبه قبل، پس در حركت نمی تواند مرتبه قبل، علت
برای مرتبه بعد باشد. پس نظریه متكلمین هم باطل است.