مسأله سوم، مسائل مربوط به زمان است كه این را هم در گذشته وعده داده ایم.
ضرورت دارد كه مسأله زمان مفصل تر بحث شود مخصوصا در عصر حاضر؛ یعنی
آن مقدار كه بحث شد، شاید كافی نباشد. در این كتاب مسأله «وحدت و تعدد زمان»
به درستی طرح نشد و [مبنای ] ایشان بالصراحه معلوم نشد گرچه گاهی به آن اشاره
كرده اند. تنها كسی كه این مسأله را به طور صریح طرح كرده آقای طباطبایی هستند
كه گفته اند «زمان متعدد است» و از گوشه و كنار حرفهای مرحوم آخوند هم چنین
مطلبی استفاده می شود. خلاصه مرحوم آخوند به طور صریح و قاطع طرح نكرده اند
كه آیا به عدد حركتهای عالم زمان وجود دارد، یا فقط یك زمان عمومی وجود دارد
كه همه اشیاء در آن غوطه ورند؟ و اگر یك حركت عمومی وجود دارد، آن حركت
عمومی چیست؟ آنوقت این مسأله كه «آیا سرعت و بطؤ در حركت جوهریه معنی
دارد یا نه؟ » از یك طرف به بحث زمان مربوط می شود و از طرف دیگر به خود بحث
سرعت و بطؤ.
خود بحث سرعت و بطؤ هم ناتمامیهایی داشت كه باید تمام شود. فصل
چهاردهم این بود: فی أنّ كل جسم لابدّ و أن یكون فیه مبدأ میل مستقیم أو مستدیر.
گفتیم: خود این بحث ارزش زیادی ندارد، ولی در آن استطرادا مسأله سرعت و بطؤ
مطرح شد و در این مسأله این آقایان به اینجا رسیدند كه هیچ حركتی وجود ندارد
مگر اینكه احتیاج به معاوق دارد. آیا واقعا همین طور است؟ آیا مسأله سرعت و بطؤ
را فقط با معاوق می توان حل كرد و راه حل دیگری ندارد؟ دیدیم كه آقای طباطبایی
حرف دیگری داشتند.
مسأله ای هم كه در آخرین فصل مطرح شد مسأله بسیار مهمی بود؛ یعنی این
مسأله كه طبیعت قوای جسمانی اقتضا می كند متناهی بودن را، بنابراین امكان ندارد
عالم جسمانی از آن جهت كه جسمانی است، اگر از بیرون مدد نرسد، بقا و استمرار
داشته باشد.
ان شاءاللّه این مسائل را در حدی كه مقدور باشد طرح می كنیم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 689