بعد دیدیم آن برهان اول كه مرحوم آخوند به صورت ساده ذكر كرد و درباره آن
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 617
گفت «یكفی للناظر المستبصر» ، خیلی خدشه دارد. بعد ایشان برای توضیح مطلب،
مطالب دیگری گفتند كه اغلب آنها از خواجه در شرح اشارات بود كه خواجه هم بعد
از آنكه ابوالبركات بغدادی و فخرالدین رازی ایرادهایی بر برهان معروف در باب
اثبات مبدأ میل و در باب خلأ
[1]كردند، با بیان دیگری مطلب را تقریر كرد كه
اشكالات آنها دفع بشود.
آنوقت برهان دومی بر این مدعا اقامه كردند كه بر اساس اصل تناسب بود
[2].
گفتند: در باب حركت، میان مسافت و زمان و سرعت، تناسب است. تناسب این
است: اگر دو حركت در دو تا از این سه امر متفق باشند در سومی هم متفق اند.
همچنین اگر دو حركت در یكی از این سه امر اتفاق داشتند و در دیگری به نسبت
معین اختلاف داشتند، در سومی هم به همان نسبت اختلاف دارند.
اصل این تناسب درست است. بعد با اقامه برهانی كه در آن، سه جسم فرض
كردند كه یكی عدیم العائق است و دومی ذی العائق القوی و سومی ذی العائق
الضعیف، خواستند بر اساس همان تناسب مدعای خودشان را اثبات كنند.
ما دیدیم كه این برهان هم علاوه بر خدشه هایی كه بعض اللاحقین- كه شاید
محقق دوانی بوده- و ابوالبركات بغدادی و فخرالدین رازی كردند، خدشه هایی
داشت. گفتیم كه خدشه مهم و اشكال عمده این است كه اصلا این برهان بر اساس
مسأله تناسب طرح نشده؛ یعنی با اینكه مسأله تناسب در آن به عنوان مقدمه ذكر
شده، ولی در اینجا پیاده نشده است.
[1] - . این دو به یكدیگر نزدیك است چون هر دو در آخر به مسأله معاوق برمی گردد.
[2] - . البته نمی خواهم بگویم این برهان دوم از خواجه است، بلكه می خواهم بگویم آن دفاعها از خواجه بود.