در
کتابخانه
بازدید : 1557881تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">مرحله ی نهم</span>مرحله ی نهم
Expand <span class="HFormat">ادامه ی مرحله ی هفتم</span>ادامه ی مرحله ی هفتم
Expand <span class="HFormat">مرحله ی هشتم</span>مرحله ی هشتم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در اینجا مرحوم آخوند اشاره ای می كند به مطلبی و رد می شود و عجیب است كه چرا این كار را كرده. ایشان ضمن اینكه حرف خواجه را معنی می كند و می گوید «این مستشكل حرف خواجه را درست نفهمیده و چون نفهمیده اشكال كرده» و بعد می گوید «آنچه كه خواجه درباره قاسر گفته همان است كه درباره طبیعت هم گفته» اشاره می كند به مبنای خودش و اضافه می كند: «اگرچه از نظر ما این حرف در مورد طبیعت درست نیست؛ چون الطبیعة یمكن أن یقع به التفاوت» .
از جمله مقدماتی كه در اوائل این فصل از خواجه نقل كردند این بود كه: الطبیعة لاتتصف بالزیادة و النقصان و التناهی و اللاتناهی إلا بتبع آثاره؛ یعنی در طبیعت، كم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 605
و زیاد معنی ندارد مگر به اعتبار اثر (یعنی عدد یا مقدار) ؛ چون ازدیاد و نقصان از صفات كمیت است و تا پای كمیت در میان نباشد ازدیاد و نقصان معنی ندارد. پس اگر گفتیم «طبیعت كم است» یعنی آثارش كم است، و اگر گفتیم «طبیعت زیاد است» یعنی آثارش زیاد است؛ همین طور اگر گفتیم «طبیعت متناهی است» یا گفتیم «طبیعت نامتناهی است» .
این حرفی بود كه قبلا از خواجه نقل كردند. همان جا ما به این مطلب ایراد گرفتیم و گفتیم این حرف بر مبنای اصالت ماهیت درست است، ولی بنا بر مبنای مرحوم آخوند كه اصالة الوجود است، نمی توان چنین حرفی زد. بنا بر اصالت ماهیت كه حكم روی ماهیات می رود، كمیت یگانه ماهیتی است كه به زیاده و نقصان متصف می شود و تناهی و لاتناهی هم از شئون زیاده و نقصان است، پس هرجا پای كمیت در میان باشد زیاده و نقصان و قهرا تناهی و لا تناهی هم هست، و هر جا پای كمیت در میان نباشد (یعنی در ماهیات دیگر) زیاده و نقصان و تناهی و لا تناهی هم نیست. قائلین به اصالت ماهیت، به شدت و ضعف قائل نبودند؛ یعنی در هیچ جا قائل به شدت و ضعف ذاتی نبودند و همه شدت و ضعف ها را به امر بالعرض و المجاز بر می گرداندند. ولی بنا بر اصالت وجود، وجود حقیقتی است قابل شدت و ضعف (نه قابل زیاده و نقصان) . بنا بر اصالت وجود زیاده و نقصان از صفات كمّ است، ولی شدت و ضعف از صفات كمّ نیست و قهرا امری غیر [از كمّ ] هم، متصف به تناهی و لا تناهی در شدت می شود. بنابراین وجود طبیعت (ماهیتش كه امری اعتباری است) قابل شدت و ضعف است؛ یعنی در طبیعت اگرچه زیاده و نقصان معنی ندارد، ولی شدت و ضعف معنی دارد. مثلا آتش (یعنی آن طبیعتی كه منشأ حرارت است) بنا بر اصالت ماهیت، در طبیعتش كم و زیاد و شدت و ضعف معنی ندارد، بلكه ممكن است یك آتشی از نظر مقدار یا عدد با آتش دیگر تفاوت داشته باشد بدون اینكه فرقی بین ذات یعنی ماهیت این دو آتش باشد. ولی بنا بر اصالت وجود مطلب این طور نیست و همان چیزی كه آتش است و ماهیتش ماهیت آتش است، ممكن است دارای وجود شدیدتر یا ضعیف تری باشد.
پس اینجا مرحوم آخوند ضمن اینكه از طرف خواجه به آن بعض اللاحقین جواب می دهد، اشاره می كند به اینكه مطابق نظریه خودش این حرف درست نیست.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 606
بعد ایشان می گوید: اگر كسی وارد باشد، می داند كه بنا بر مبنای ما، به اكثر این مطالب طور دیگری باید جواب داد. ایشان همین نصف سطر را می گوید و رد می شود.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است