باز اگر بخواهیم مطلب را به تعبیر دیگری ذكر كنیم می گوییم: در باب اجسام
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 540
می گوییم: هر جسمی مركب است از ماده (هیولی) و صورت. بعد صورت را تقسیم
می كنیم به صورت جسمیه و صورت نوعیه. صورت جسمیه همان است كه به شئ
ابعاد می دهد و مصحِّحِ قابلیت فرض ابعاد سه گانه در اشیاء است، و صورت نوعیه
آن است كه این جسم را یك نوع خاص از انواع می كند.
آنوقت بحث این است كه آیا صورت جسمیه می تواند صورت نوعیه هم باشد،
یعنی آیا می شود غیر از صورت جسمیه منوِّع دیگری نداشته باشیم؟ یا نه، هر
جسمی منوِّعش و آنچه كه مبدأ فصل آن است چیزی غیر از جسمیتش است
[1]؟
[1] - . مثل «نامیّت» در جسم نامی و «ناطقیّت» در انسان.