خلاصه حرف ایشان این است: در عالم اعیان، امكان ندارد جسمی وجود داشته
باشد كه این جسم فقط جسم باشد؛ یعنی جوهری باشد دارای ابعاد سه گانه و فقط
خاصیتهایی را كه مربوط به ابعاد سه گانه داشتن است [داشته باشد] و دیگر غیر از
این جنبه هیچ خصوصیت دیگری در آن نباشد و منشأ هیچ اثر [دیگری ] نباشد.
ببینید! آنچه الان در خارج وجود دارد هیچ كدام جسم مطلق نیستند، بلكه
جسم خاص اند. حال ما مطلب را طبق مبنای قدما مطرح می كنیم. قدما می گفتند:
اجسام تقسیم می شوند به مركّبها و بسائط. مركّبها تركیب شده های از بسائطاند و
بسائط یعنی عناصر. عناصر كدامشان جسم مطلق است؟ هیچ كدام. هوا جسمی
است خاص با خصوصیاتی معین كه به عقیده قدما در آن، مبدأ میل [حركت ]
مستقیم به طرف بالا هست. به هر حال هوا نوع خاصی از جسم است. آب و آتش و
خاك نیز انواع دیگری از جسم اند. امروز هم كه عناصر را چیزهای دیگر می دانند
باز هر عنصری نوع خاصی از جسم است؛ یعنی هر عنصری جسم است با
خصوصیتهای نوعی كه آن را نوع خاصی از جسم كرده است. بنابراین در عالم،
شیئی كه فقط جسم لَخت باشد وجود ندارد.
البته اینكه چنین جسمی را پیدا نكرده ایم، یك مسأله است، و اینكه امكان
ندارد چنین جسمی وجود داشته باشد مسأله دیگری است؛ این آقایان می خواهند
بگویند امكان ندارد در عالم شیئی وجود پیدا كند كه فقط جسم باشد و غیر از
خاصیت جسم بودن هیچ خاصیت دیگری نداشته باشد؛ به تعبیر دیگر: محال است
شیئی وجود داشته باشد كه فقط صورت جسمیه داشته باشد ولی هیچ صورت
نوعیه ای نداشته باشد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 534
پس ما می خواهیم بگوییم جسم كه جسمیتش به داشتن صورت جسمیه
[1]
است، علاوه بر صورت جسمیه باید صورت نوعیه ای هم داشته باشد. ولی این
آقایان مطلب را به این صورت مطرح نمی كنند كه «جسم باید صورت نوعیه ای
داشته باشد» بلكه بحث را روی یك صورت نوعی خاص می برند و در واقع از این
راه وارد می شوند. آن صورت نوعیه خاص عبارت است از طبیعتی كه در جسم، یا
میل [حركت ] مستقیم به وجود بیاورد
[2]و یا در آن منشأ حركت مستدیر
[3]بشود. به
هر حال می گویند: محال است جسمی وجود داشته باشد كه در درونش قوه ای كه آن
را به نوعی حركت بدهد، وجود نداشته باشد. این حرف، حرف خیلی مایه داری
است كه باید روی آن بحث كرد.
بعد به این آقایان می گوییم: چه دلیل و برهانی بر این مطلب دارید؟ شاید
امكان داشته باشد در عالم اجسامی وجود پیدا كنند كه فقط صورت جسمیه داشته
باشند و صورت نوعیه نداشته باشند و در درون آنها مبدأ هیچ حركتی وجود نداشته
باشد و قهرا مبدأ هر حركتی كه بخواهند داشته باشند باید از خارج وارد شود. شما
چه دلیلی بر مدعای خودتان دارید؟
[1] - . صورت جسمیه یعنی همان كه به جسم ابعاد سه گانه می دهد.
[2] - . یعنی در جسم جاذبه و كششی رو به بالا یا رو به پایین به وجود بیاورد.
[3] - . یعنی حركت دوری كه شی ء به دور خودش بچرخد نظیر آنچه قدما در باب افلاك می گفتند، یا حركت انتقالی نظیر آنچه كه امروز در مورد زمین می گویند.