مسأله دیگر این است: علت بطؤ- و قهرا علت سرعت- چیست
[1]؟ می گویند علت
بطؤ مانعها و عایقهاست. مانع در حركت طبیعیه همیشه جسمهایی است كه سر راه
هستند. مثلا اگر جسمی از بالا به پایین می آید بطؤ آن بستگی دارد به عایقهایی
مانند هوا كه در سر راه آن هستند. اما در حركات قسریه (مثل اینكه جسمی را از
پایین به بالا پرتاب كنیم) علاوه بر این عایقهای خارجی، طبیعت جسم هم نقش
معاوق را دارد؛ چون حركت رو به بالا بر ضد طبیعت جسم است. در حركات ارادی
(مثل اینكه انسانی راه برود) می گویند هردو عایق وجود دارد؛ اما طبیعت عایق
است، به این دلیل كه حركت دادن این جسم
[2]روی زمین، بر خلاف طبیعت است، و
اما جسم خارجی مانع است، به این دلیل كه هوایی كه این جسم در آن حركت
می كند نقش عایق را دارد.
[1] - . ایشان اینجا این بحث را به اجمال طرح كرده اند و ما هم به اجمال طرح می كنیم و می گذریم. بعدا در باب علت سرعت بحثی خواهد آمد و بعدتر هم بحث بیشتری. این بحث بحث عمیقی است. از جمله مسائلی كه تا حد زیادی طبیعیات قدیم را از طبیعیات جدید جدا می كند همین مسأله است. در علوم جدید در باب علت سرعتها و بطؤها نظریه ای به ارسطو نسبت می دهند كه از زمان كپرنیك به بعد آن نظریه به شدت رد شده است. ما باید ببینیم آیا حكمای ما هم همان نظریه را داشته اند یا نه؟ می گویند ارسطو چنین معتقد بوده و دو هزار سال هم دنیا چنین اعتقاد داشته كه علت سرعت، حجم جسم است و جسم به هر نسبت كه حجمش بزرگتر باشد سرعتش بیشتر است؛ یعنی اگر دو جسم را كه یكی حجمش ده برابر دیگری است- و البته هر دو هم از یك جنس هستند- از بالا رها كنیم، آن كه حجمش ده برابر دیگری است با ده برابر سرعت پایین می آید. دنیای امروز چنین حرفی را قبول ندارد.
[2] - . [یعنی بدن انسان. ]