این مطلبی بود كه آقای طباطبایی در حاشیه فرموده اند. به ایشان باید این طور
جواب داد كه این آقایان هم به این نكته كه مبدأ حركت، قوه است و نهایتش فعلیت،
توجه دارند و مورد قبولشان است، ولی بحث آقایان سر این است كه «چه حركتهایی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 366
واقعا با یكدیگر تضاد دارند؟ » . حرف آنها این است كه اگر شی ء متحرك، بالفعل
متلبس به حالتی باشد كه آن حالتِ بالفعل با حالت بالفعلی كه با حركت می خواهد به
دست بیاورد متضاد باشد و شی ء دیگری بالفعلْ متلبس به آن حالتی باشد كه این
[شی ء با] حركت می خواهد به دست بیاورد و به سوی آن حالتی برود كه آن متحرك
دیگر بالفعل متلبس به آن است، این دو حركت، بینهما غایة الخلاف است و
متضادند. می خواهم بگویم بعد از اینكه مقصود این آقایان را می دانیم نباید در
تعبیرشان مناقشه كنیم.
حال ما مطلب آقایان را به تعبیری می گوییم كه مناقشه شما هم وارد نباشد: اگر
جسمی بالفعل متلبس به حالتی باشد و بالقوه حالتی را داشته باشد كه به سوی آن در
حركت است و بین آن حالتی كه بالقوه دارد با حالتی كه بالفعل دارد كمال التضاد و
غایة الخلاف باشد، [و جسم دیگری بالفعل متلبس به حالتی باشد كه جسم اولْ
بالقوه متلبس به آن بود و بالقوه متلبس به حالتی باشد كه جسم اولْ بالفعل متلبس به
آن بود و به سوی آن در حركت باشد، در این صورت ] بین این دو حركت
غایة الخلاف و كمال التضاد است.
پس چون بحث سر این است كه چه حركاتی بینشان غایة الخلاف است، ما مبدأ
و منتها را به این تعبیر می گوییم، و الاّ در اینكه مبدأ حقیقی حركت، قوه است و
نهایتش فعلیت، شكی نیست.