جواب این اشكال هم از حرفهای گذشته روشن است. می گوییم: اولا چرا شما همین
اشكال را در غیر خدا نمی آورید؟ ما اشكال را در غیر خدا ذكر می كنیم و جواب
می دهیم تا مطلب روشن شود، و بعد اشكال شما را در مورد خدا جواب می دهیم.
می گوییم: اگر سعدی بر حافظ تقدم دارد زمان سعدی هم بر حافظ تقدم دارد.
پس سعدی با زمان خودش معیت دارد و چون با زمان خودش معیت دارد باید زمان
دیگری باشد كه آن زمان دیگر ملاك معیت سعدی و زمان خودش است.
جواب این است: آن كه تقدم بالذات بر حافظ و زمان حافظ دارد زمان سعدی
است و خود سعدی تقدم بالعرض دارد؛ یعنی سعدی به ملاك اینكه نوعی اتحاد میان
او و زمانش هست، بر حافظ تقدم دارد.
اما در مورد خداوند- كه مستشكل در اشكالش ذكر كرده- اصلا مسأله به این
شكل مطرح نیست. ما قبلا گفتیم كه اگر می گوییم «خداوند با زمان سابق معیت
دارد» این معیت با سایر معیتها كه احتیاج به زمان دارد متفاوت است؛ این معیت،
معیت قیومیه است.