در
کتابخانه
بازدید : 519909تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه: اسلام و مقتضیات زمان
Expand اسلام و نیازهای زمان (1) اسلام و نیازهای زمان (1)
Collapse اسلام و نیازهای زمان (2) اسلام و نیازهای زمان (2)
Expand طرح اشكال و پاسخ اجمالی طرح اشكال و پاسخ اجمالی
Expand مقام عقل در استنباط احكام اسلامی مقام عقل در استنباط احكام اسلامی
Expand آیا اجتهاد نسبی است؟ آیا اجتهاد نسبی است؟
Expand جبر تاریخ از دو دیدگاه جبر تاریخ از دو دیدگاه
Expand نیروی محرّك تاریخ چیست؟ نیروی محرّك تاریخ چیست؟
Expand نظریه ی جبر اقتصادی تاریخ و بررسی آن (1) نظریه ی جبر اقتصادی تاریخ و بررسی آن (1)
Expand نظریه ی جبر اقتصادی تاریخ و بررسی آن (2) نظریه ی جبر اقتصادی تاریخ و بررسی آن (2)
Collapse جامعه و تاریخ از نظر قرآن جامعه و تاریخ از نظر قرآن
Expand آیا اخلاق، مطلق است یا نسبی؟ آیا اخلاق، مطلق است یا نسبی؟
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اولین مسئله در اینجا این است كه اساساً آیا قرآن برای جامعه ی بشری، برای اجتماع انسانها شخصیت قائل است یا اینكه نه، برای اجتماع شخصیتی قائل نیست و اجتماع در منطق قرآن چیزی نیست جز همان افراد، و قرآن طرف سخنش فقط افراد است و هدفش هم افراد هستند، و غیر از افراد چیز دیگری را در نظر ندارد و نمی بیند؟ .

اگر به این دید نگاه كنید، هیچ فرقی میان جامعه ی انسان و یك باغ پر از درخت نیست. باغ پر از درخت هرچه هست درخت است، مجموع درختهاست و هر درختی برای خودش یك دنیای جداگانه دارد. هر درختی ارتباط مستقیم با آب و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 420
هوا و خاك و نور و حرارت و غیره دارد و هیچ درختی در سرنوشت درخت دیگر تأثیر ندارد؛ یعنی مجموع درختها یك پیكر واقعی- نه قراردادی- به نام جامعه ی درختان نیستند.

آیا انسانها هم از همین قبیل اند كه اگر در مورد انسانها بگوییم: «بنی آدم اعضای یك پیكرند» فقط یك تعبیر شاعرانه كرده ایم؟ یا نه، اصلاً این یك واقعیت است.

افراد انسان پیوندهایی واقعی با یكدیگر دارند كه مردمی كه با هم زندگی می كنند، طبعاً و واقعاً به صورت یك پیكر در می آیند و افراد اجتماع واقعاً تا حدود زیادی حكم اعضا را پیدا می كنند؛ یعنی استقلالشان تا حدودی محو می شود و تابع آن وحدت و روحی می شوند كه بر جامعه حكمفرماست.

اگر این دومی را گفتیم، آنگاه این سؤال پیش می آید: افراد كه عضو جامعه هستند- و جامعه خودش یك واقعیتی است نه یك امر قراردادی- و تا اندازه ای استقلالشان را از دست می دهند، تا چه حد از دست می دهند؟ صد درصد از دست می دهند یا یك درصدی دارد، مثلاً بگوییم صدی پنجاه؟ البته درصدش را نمی شود معین كرد.

قرآن برای جامعه شخصیت قائل است، واقعاً برای جامعه حقیقتی و واقعیتی قائل است و افراد را عضو آن واقعیت می داند. افراد انسان در حكم درختان یك باغ نیستند، بلكه در حكم اعضای یك پیكرند. چون گذشته از اینكه مقررات اسلامی بر همین پایه گذاشته شده است (یعنی تنها جنبه ی فردی ندارد؛ نمی گوید فرد هیچ ارتباطی با افراد دیگر ندارد، بلكه برای اصلاح فرد كه «جزء» هست، اصلاح «كل» را لازم می شمارد و هر فردی به خاطر خودش هم كه هست مسئول آن كل و آن جمع است) اساساً در قرآن به همین صورت این منطق تأیید شده است و قرآن برای اقوام و به تعبیر خودش «امم» [1]شخصیت قائل است؛ یعنی همان طور كه برای فرد حیات و موت قائل است، واقعاً برای جامعه حیاتی و موتی و كأنه روحی قائل است و برای جامعه عمر قائل است. همین جور كه عمر فرد زمانی به سر می رسد، گاهی طولانی است و گاهی كوتاه، عمر یك جامعه هم گاهی طولانی است، گاهی كوتاه و زمانی به سر می رسد. همان طور كه هر فردی یك شعور خاص به خود دارد، جامعه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 421
هم یك شعور خاص به خود دارد. و شاید به تعبیر بالاتر، همان طور كه از نظر قرآن هر فردی یك كتاب دارد كه ما اسمش را نامه ی عمل می گذاریم(وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ اَلْقِیامَةِ كِتاباً یَلْقاهُ مَنْشُوراً) [2]و یك نامه ی عمل دارد كه آن نامه ی عمل فردی است، هر امت هم یك كتاب مستقل دارد.
[1] تعبیر «ملل» در قرآن نیامده و تعبیر غلطی هم بوده كه اخیراً شایع شده است.
[2] اسراء/13
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است