در
کتابخانه
بازدید : 519785تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه: اسلام و مقتضیات زمان
Expand اسلام و نیازهای زمان (1) اسلام و نیازهای زمان (1)
Collapse اسلام و نیازهای زمان (2) اسلام و نیازهای زمان (2)
Expand طرح اشكال و پاسخ اجمالی طرح اشكال و پاسخ اجمالی
Expand مقام عقل در استنباط احكام اسلامی مقام عقل در استنباط احكام اسلامی
Expand آیا اجتهاد نسبی است؟ آیا اجتهاد نسبی است؟
Expand جبر تاریخ از دو دیدگاه جبر تاریخ از دو دیدگاه
Expand نیروی محرّك تاریخ چیست؟ نیروی محرّك تاریخ چیست؟
Collapse نظریه ی جبر اقتصادی تاریخ و بررسی آن (1) نظریه ی جبر اقتصادی تاریخ و بررسی آن (1)
Expand نظریه ی جبر اقتصادی تاریخ و بررسی آن (2) نظریه ی جبر اقتصادی تاریخ و بررسی آن (2)
Expand جامعه و تاریخ از نظر قرآن جامعه و تاریخ از نظر قرآن
Expand آیا اخلاق، مطلق است یا نسبی؟ آیا اخلاق، مطلق است یا نسبی؟
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در فصل دیگر مسئله ی مبارزات طبقاتی را عنوان می كند كه نتیجه اش این می شود كه تاریخ را- بعد از دوره ی كمونیسم اولیه، چون كمونیسم اولیه را نباید «تاریخ» بنامیم- فقط مبارزات طبقاتی و تضاد طبقاتی به وجود آورده است.

اینجا برای من یك مجهولی باقی است كه [آیا به نظر] این آقایان در دوره ی قبل از پیدایش طبقات- كه معتقدند دوره ی اشتراكی بوده است- اصلاً بشر تاریخ نداشته؟ حوادث رخ نمی داده؟ بالاتر، بعد كه به اشتراك ثانوی منتهی می شود و در آنجا طبقات بكلی از میان می رود، دیگر موتور تاریخ بی حركت می ماند؟ در چین و شوروی، دیگر این موتور محرّك تاریخ كار نمی كند؟ در آنجا كه دیگر طبقات وجود ندارد. من واقعاً نمی دانم اینها در اینجا چه می گویند. در فصل «مبارزات طبقاتی محرّك تاریخ است» می گوید:
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 390
عمل و رفتار افراد متناسب با افكار آنهاست. این افكار محصول زندگی مادی ایشان است و به طبقه ی معینی مربوط می شود. از این بیان نباید تصور كرد كه تنها دو طبقه در اجتماع وجود دارد. طبقات مختلفی هست كه تنها دو قسمت آنها با یكدیگر در ستیزه و جدال هستند: بورژوازی و پرولتاریا [1] این هم كه دیگر بیشتر روغن داغ می كند، می گوید طبقات دیگر وجود دارند ولی آنها در این موتور تاریخ تأثیر ندارند و تنها این دو طبقه در عصر ما تأثیر دارند.

پس باید نتیجه گرفت كه افكار، نمایش طبقات است. جامعه به طبقاتی تقسیم می شود كه با هم مبارزه دارند. به این ترتیب اگر به افكاری كه مردم در جامعه دارند توجه شود، ملاحظه خواهد شد كه این افكار با هم تصادم و اختلاف دارند و در پرده ی این افكار، طبقاتی دیده می شود كه آنها هم در مبارزه و معارضه هستند.

آیا واقعاً همه ی جنگهای فكری و عقیدتی كه در دنیا وجود دارد جنگهای طبقاتی است و ریشه ی طبقاتی دارد؟ آیا این جنگی كه الآن بین مساجد جنوب شهر و حسینیه ی ارشاد رخ داده، از نظر تحلیل دیالكتیكی به ریشه ی طبقاتی برمی گردد؟ كسی می تواند این جور تحلیل كند؟ .

- طبقات فكلی و معمّم.

نه، طبقه ای كه این آقایان می گویند. طبقه ی فكلی و معمّم كه دو طبقه نمی شود.

- فكلی بورژواست، معمّم پرولتر.

اینها كه اسم گذاری است. ممكن است شما عكسش را بگویید. اگر اینها
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 391
بگویند، عكس این را می گویند؛ می گویند معمّم وابسته به طبقه ی بوروژاست و فكلی ها نه. به هر حال چگونه می شود اینها را تحلیل كرد؟ .

یك وقت دیگر هم من همین حرف را به یك نفر كه می خواست قضایا را روی این حسابها توجیه كند گفتم كه حسینیه ی ارشاد را تو چگونه توجیه می كنی؟ یك نفر سرمایه دار (آقای همایون) بانی و مؤسس اینجاست و افكاری كه در اینجا پخش می شود و طبقه ای كه از اینجا تغذیه ی فكری می كنند، افرادی هستند كه افكار ضد سرمایه داری دارند. اینجا خودش را سمبل افكار سوسیالیستی و ضد سرمایه داری و امثال اینها می داند. یك مؤسسه ی مجلّل چند میلیونی پایگاه چنین افكاری شده است. این را از نظر تفكر ماركسیستی چگونه می شود توجیه كرد؟ .

از نظر ما قابل توجیه است. ما برای آن شخص مؤسس در عین اینكه وابسته به طبقه ی سرمایه دار است، یك وجدان اسلامی قائل هستیم كه این وجدانش هیچ گونه بستگی به طبقه اش ندارد؛ یعنی چنین آدمی چون وجدانش وجدان اصیلی است، می تواند كاری بر ضد طبقه ی خودش بكند و هیچ مانعی ندارد. اما اینهایی كه قضایا را روی این حساب توجیه می كنند چه می گویند؟ مخصوصاً اشخاصی كه هم افكارشان چنین افكاری است و هم با سوء ظن و بدبینی به این مؤسسه نگاه نمی كنند. حال اگر افرادی با سوء ظن و بدبینی نگاه كنند، مثلاً بگویند: این یك دام امپریالیستی است، یك دام كاپیتالیستی است، بگویند: این یك كانال انحرافی است كه افكار را از مسیر اصلی خودش منحرف كند، باز یك حرفی است. افرادی كه به چنین چیزی هم اعتقاد ندارند، چگونه این امر را توجیه می كنند؟ به نظر ما جز با این كه برای وجدان انسان مقداری استقلال [قائل شویم توجیه پذیر نیست. ] و استقلال كه می گوییم، معنایش این نیست كه وجدان انسان یك سد و دژی است كه هیچ چیز در آن نفوذ ندارد، بلكه می گوییم وجدان انسان یك عامل مستقل است مثل همه ی عوامل جهان كه هم از عاملهای دیگر متأثر می شود و هم عاملهای دیگر را تحت تأثیر خودش قرار می دهد. مقصود ما از استقلال، این است.

از این رو قوای محرّكه ی تاریخ، یعنی چیزی كه تاریخ را به وجود می آورد، جنگهای طبقاتی است. انگلس می گوید: مسلّم شده است كه در تاریخ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 392
جدید [2]كلیه ی مبارزات سیاسی عبارت است از همان مبارزات طبقاتی، و تمام مبارزات استقلال جویانه ی طبقات با وجود شكل سیاسی كه به خود می گیرد، سرانجام به استقلال اقتصادی منجر می گردد [3] بعد دومرتبه خود این آقای ژرژ پولیتسر می گوید:

نكته ی دیگری را باید به این مطالب افزود: رفتار، میل و افكار، نمایشی است از طبقات، و طبقات محصول اقتصاد جامعه است. پس می توان گفت كه تاریخ را جنگهای طبقاتی توجیه و مشخص می كند و این طبقات، محصول اقتصاد جامعه است. ما هرگاه بخواهیم یك واقعه ی تاریخی را توجیه كنیم، باید ببینیم افكار متضادی كه در آن وجود داشته كدام است. از روی افكار به طبقات مدافع و مخالف آن پی ببریم و دست آخر حالت اقتصادی را كه شاخص این طبقات است كشف كنیم.

بعد یك قسمتی دارد كه این قسمت زیاد بازگو می شود ولی این یك حدس و فرض بیشتر نیست. ما هم نمی گوییم چنین چیزی نبوده، ولی خیال نمی كنم دلیل قاطعی وجود داشته باشد كه چنین بوده است. برای زندگی بشر ادواری ذكر می كنند:

دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی كشاورزی و دامپروری كه به دنبال خودش به عقیده ی اینها بردگی را می آورد و مسئله ی مالكیت به وجود می آید، بعد دوره ی تجارت و بازرگانی و بورژوازی و بعد هم دوره ی سرمایه داری در شكل اخیر. می گوید:

برای دانستن اینكه طبقات از كجا پیدا می شود، بایستی تاریخ جامعه را مطالعه كرد [4]. آن وقت معلوم خواهد شد كه طبقات همیشه یكسان نبوده اند.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 393
در یونان باستان برده و صاحب، در قرون وسطی سرفها و سینیورها و خلاصه در دوره ی بعد بورژوا و پرولتاریا بوده است. به این شكل می بینیم كه طبقات متغیر هستند. علت این تغییرات چیست؟ تغییر شرایط اقتصادی است كه موجب این تغییرات می شود.
[1] همان مأخذ، ص 198
[2] تاریخ جدید لابد استثنایی است از تاریخ قدیم.
[3] همان مأخذ، ص 199
[4] این اتفاقاً حرف خوبی است. تاریخ را باید مطالعه كرد. ولی بعد می گوید این حرفها تاریخی نیست، در تاریخ نوشته نشده است و دلیلی آن طور كه مورخ می خواهد به دست بیاورد، نیست و فقط فرضیه و حرف است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است