در
کتابخانه
بازدید : 519809تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه: اسلام و مقتضیات زمان
Expand اسلام و نیازهای زمان (1) اسلام و نیازهای زمان (1)
Collapse اسلام و نیازهای زمان (2) اسلام و نیازهای زمان (2)
Expand طرح اشكال و پاسخ اجمالی طرح اشكال و پاسخ اجمالی
Collapse مقام عقل در استنباط احكام اسلامی مقام عقل در استنباط احكام اسلامی
Expand آیا اجتهاد نسبی است؟ آیا اجتهاد نسبی است؟
Expand جبر تاریخ از دو دیدگاه جبر تاریخ از دو دیدگاه
Expand نیروی محرّك تاریخ چیست؟ نیروی محرّك تاریخ چیست؟
Expand نظریه ی جبر اقتصادی تاریخ و بررسی آن (1) نظریه ی جبر اقتصادی تاریخ و بررسی آن (1)
Expand نظریه ی جبر اقتصادی تاریخ و بررسی آن (2) نظریه ی جبر اقتصادی تاریخ و بررسی آن (2)
Expand جامعه و تاریخ از نظر قرآن جامعه و تاریخ از نظر قرآن
Expand آیا اخلاق، مطلق است یا نسبی؟ آیا اخلاق، مطلق است یا نسبی؟
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
قبلاً عرض كردم كه ما باید برویم دنبال مثالها و موارد. مثلاً آیا درست است كه كسی مطلب را به این صورت طرح كند، بگوید: به حكم اینكه روابط اجتماعی تغییر كرده
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 304
است، حقوق خانوادگی هم طبعاً تغییر می كند و باید هم تغییر بكند، وظایف هم باید تغییر كند، چطور؟ بگوید: مثلاً در زندگیهای قدیم برای والدین حق زیادی بر عهده ی فرزندان گذاشته بودند و متقابلاً وظایف زیادی بر عهده ی والدین نسبت به فرزندان.

این حقوق و وظایف در جامعه ی دیروز لازم و درست بود، زیرا ادامه و پرورش نسل جز در محیط خانوادگی ممكن نبود. حكومت یا وجود نداشت یا اگر وجود داشت تكامل پیدا نكرده بود. اینجا بود كه می آمدند تمام حقوق فرزند را به عهده ی پدر و مادر می گذاشتند: شیر دادن به عهده ی مادر و نفقه دادن به عهده ی پدر. اگر [والدین از هم ] جدا شدند، چنانچه بچه دختر باشد، تا سنین هفت سالگی در حضانت مادر است و بعد باید در اختیار پدر [قرار بگیرد. ] و چه حقوق زیادی پدر و مادر به عهده ی فرزندان پیدا می كنند: وقتی اینها پیر شدند، اگر نداشته باشند، واجب النفقه ی فرزندان هستند و فرزندان باید آنها را اداره كنند. این مطلب در زندگیهای قدیم درست بود ولی امروز كه زندگی تكامل پیدا كرده، این حقوق و وظایف از محیط خانوادگی به اجتماع بزرگ منتقل می شود. دولت جانشین پدر و مادر می شود و بهتر از پدر و مادر هم انجام می دهد. در قدیم كه می گفتند پدر و مادر باید فرزند را بزرگ كنند تا وقتی كه به حد بلوغ و تزویج برسد [برای این بود كه ] غیر از پدر و مادر مقام دیگری نبود. ولی امروز با بسط و توسعه ای كه كارهای حكومتی پیدا كرده، اگر لازم باشد پدر و مادری باشند و خانواده ای تشكیل بشود و فرزندان اختصاصی وجود داشته باشند [1]باید بچه را همینكه متولد شد در اختیار مؤسسات عمومی بگذارند و وقتشان را به بچه بزرگ كردن تلف نكنند، بگذارند دولت بزرگش كند. وقتی كه دولت او را بزرگ كرد تمام حقوقی كه والدین به عهده دارند، به عهده ی دولت گذاشته می شود. آن وقت قانون باید همان حرفهایی را كه قبلاً می گفت بگوید كه اطاعت والدین واجب است(وَ قَضی رَبُّكَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِیّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً. . . فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ) [2]اما همه ی اینها باید به مربّی امروزش (دولت) گفته شود: دولت به گردن تو حق دارد، در مقابل دولت نباید «اُف» بگویی، اطاعت او واجب است، همان طور كه در گذشته می گفتند اطاعت والدین واجب است. وقتی هم [فرد] بزرگ شد، هیچ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 305
وظیفه ای نسبت به والدینش ندارد كه بخواهد نفقه ی آنها را بدهد؛ باز هم اگر وظیفه ای باشد به عهده ی دولت است.

اگر چنین مثالهایی بیاورند، جای بحث است كه ما بگوییم آیا واقعاً این طور است؟ یعنی آیا بعد از آنكه اجتماع تكامل پیدا كرد، این كارِ صحیح و درستی است كه بچه ها از محیط خانواده خارج شوند و در اختیار دولت گذاشته شوند؟ یا اینكه نه، این كار اساساً غلط است؟ كما اینكه الآن ما [این طور] معتقدیم؛ یعنی زندگی خانوادگی- كه یك زندگی طبیعی است- و پرورش فرزند در دامن والدین، اصلی است كه باید برای همیشه باقی بماند. اما اگر به حكم عقل و علم صد درصد بر ما ثابت شود كه مصلحت بشریت ایجاب می كند كه فعلاً آن جور نباشد، هیچ مانعی ندارد كه همان حرفها را بزنیم. در آن صورت حقوق والدین كمتر می شود. اسلام هم كه گفته، در آن شرایط گفته است. شرایط كه تغییر كرد، [تغییر قوانین ] مانعی ندارد.

ولی ما باید این مطلب را از اساس مطالعه كنیم كه آیا حرف درستی است یا نه؟ .

این بحثی كه آقای مهندس طرح كردند، بحث خوبی است ولی یك مقدار باید آن را بسط داد كه قوانین اسلام چهار دسته است: یك دسته به روابط انسان با خدا مربوط است، دسته ی دیگر به روابط انسان با خود، دسته ی سوم به روابط انسان با طبیعت و دسته ی چهارم به روابط انسان با انسان، و همین جور علی الامیال نگوییم:

چون دنیا متغیر است، همه چیز تغییر می كند. باید ببینیم چه تغییرات جبری و لازم و ضروری در جهان به وجود آمده است كه ایجاب می كند ما در ارتباطمان با خدا یا با خودمان یا با طبیعت و یا با انسانها تجدیدنظر كنیم، [وگرنه ] ما به این كلّیت قبول نداریم. قبلاً هم گفتیم باید برویم دنبال موارد و مصادیق و جزئیات.

ما در جلسه ی پیش طرح كردیم كه به گفته ی فقها وضع احكام اسلامی از نوع قضایای حقیقیه ی منطق است نه از نوع قضایای خارجیه. خلاصه ی مطلب این است كه اسلام به افراد كار ندارد، بلكه حكم را روی حیثیات و عناوین كلی می برد و این كار نوعی قابلیت انعطاف ایجاد می كند.
[1] فرضیه ی دیگری هست كه اساساً تشكیل خانواده لازم نیست.
[2] اسراء/23
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است