در
کتابخانه
بازدید : 519821تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه: اسلام و مقتضیات زمان
Expand اسلام و نیازهای زمان (1) اسلام و نیازهای زمان (1)
Collapse اسلام و نیازهای زمان (2) اسلام و نیازهای زمان (2)
Collapse طرح اشكال و پاسخ اجمالی طرح اشكال و پاسخ اجمالی
Expand مقام عقل در استنباط احكام اسلامی مقام عقل در استنباط احكام اسلامی
Expand آیا اجتهاد نسبی است؟ آیا اجتهاد نسبی است؟
Expand جبر تاریخ از دو دیدگاه جبر تاریخ از دو دیدگاه
Expand نیروی محرّك تاریخ چیست؟ نیروی محرّك تاریخ چیست؟
Expand نظریه ی جبر اقتصادی تاریخ و بررسی آن (1) نظریه ی جبر اقتصادی تاریخ و بررسی آن (1)
Expand نظریه ی جبر اقتصادی تاریخ و بررسی آن (2) نظریه ی جبر اقتصادی تاریخ و بررسی آن (2)
Expand جامعه و تاریخ از نظر قرآن جامعه و تاریخ از نظر قرآن
Expand آیا اخلاق، مطلق است یا نسبی؟ آیا اخلاق، مطلق است یا نسبی؟
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
همچنین می گویند در جایی تزاحم پیدا می شود، نه تعارض و نه تناقض. چطور؟ مثل اینكه گاهی یك شی ء در آنِ واحد هم واجب می شود هم حرام و این تناقض هم نیست، تزاحم است؛ یعنی از نظر واضع قانون تناقض نیست، از نظر آن كسی كه می خواهد عمل كند تزاحم است، یعنی امكان عمل از او گرفته می شود. تكلیف عمل باید روشن شود. مثل اینكه می گوید تصرف در مال غیر بدون اذن و رضای او حرام است و می گوید نجات یك انسان كه مشرف به هلاكت است واجب است. این دو حكم را به صورت كلی بیان می كند. یك جا شما در مقابل ایندو قرار می گیرید:

از یك طرف در مقابلتان تصرف در مال غیر بدون رضایت و اذن او واقع شده كه حرام است، و از طرف دیگر نجات دادن كسی كه نجات دادنش واجب است قرار گرفته كه واجب است و این واجب را فقط وقتی می توانید انجام دهید كه آن حرام را
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 289
مرتكب بشوید، مثلاً وارد زمین غصبی شوید تا غریق را نجات بدهید.

مثال دیگر: بدون شك لمس بدن نامحرم حرام است. فرض كنید شما در كنار دریا قرار گرفته اید و می بینید زنی دارد غرق می شود. در اینجا یكی از دو كار را می توانید انجام دهید: اگر بخواهید رعایت آن [اصل ] را بكنید كه لمس كردن بدن زن نامحرم حرام است، نباید دست به بدن این زن بزنید. ولی اگر بخواهید او را نجات بدهید، باید بدن او را لمس كنید. آیا اسلام دو قانون متناقض جعل كرده؟ هم گفته است لمس بدن زن نامحرم حرام است و هم گفته نجات دادن او واجب است؟ نه. آیا حتماً باید در متن اسلام استثنایی باشد؟ استثنا هم لازم نیست. گفته آن واجب است و این حرام. حال، تكلیف من چیست؟ می گوید اینجا تو ببین از ایندو كه یكی حرام است و یكی واجب، كدامیك مهمتر است؟ این را استنباط كن، اجتهاد كن، ببین كدامیك از اینها از نظر من مهمتر و بزرگتر است؟ مهمتر را بگیر و كم اهمیت تر را رها كن. در اینجا اگر شما بگویید: چون لمس بدن نامحرم حرام است من دست نمی زنم، می گوید خلاف شرع مرتكب شدی. اینجا بر تو واجب بوده كه این حرام را مرتكب بشوی، چون حرامی است كه در مسیر یك واجب مهمتر قرار گرفته است. باب تزاحم بسیاری از مشكلات را حل می كند. اسلام قوانین خودش را روی اصول و حیثیات و عناوین قرار داده نه روی افراد، و [گاهی ] عناوین در یك جا با یكدیگر جمع می شوند و تزاحم پیدا می كنند، و خودش این مطلب را گفته كه:

اِذَا اجْتَمَعَتْ حُرْمَتانِ طُرِحَتِ الصُّغْری لِلْكُبْری [1]یعنی وقتی كه دو حرمت [2](دو احترام) جمع شد، باید كوچكتر به خاطر بزرگتر رها شود. از اینجا معلوم می شود كه گاهی ممكن است تكلیف مردم در دو زمان فرق بكند: در یك زمان یك امر حرام باشد یا در یك شرایط و در یك مكان یك امر حرام باشد، همان چیز در زمان دیگر و در شرایط دیگر حلال و گاهی واجب باشد؛ برای اینكه در آن زمان كه حرام بود حكم اوّلی اش این بود كه حرام است، در زمان دیگر و در شرایط دیگر حلال یا واجب شد برای اینكه در این زمان با امور دیگری مواجه شده كه آن امور از نظر اسلام اهمیت بیشتری دارند. مجتهد زمان پیش فتوا می داد كه فلان چیز حرام است، مجتهد زمان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 290
بعد همان چیز را با در نظر گرفتن شرایط جدید فتوا می دهد كه واجب است.
[1] حدیثی است از پیغمبر اكرم.
[2] «حرمت» در اینجا یعنی احترام كه شامل واجب و حرام هر دو می شود.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است