در
کتابخانه
بازدید : 519760تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه: اسلام و مقتضیات زمان
Collapse اسلام و نیازهای زمان (1) اسلام و نیازهای زمان (1)
Expand علت تغییر مقتضیات زمانهاعلت تغییر مقتضیات زمانها
Expand دو نوع تغییر در زمان دو نوع تغییر در زمان
Expand جامعه ی در حال رشدجامعه ی در حال رشد
Expand افراط و تفریطهاافراط و تفریطها
Expand راه میانه راه میانه
Expand عقل و راه اعتدال عقل و راه اعتدال
Expand خوارج خوارج
Expand عوامل تصفیه تفكر اسلامی عوامل تصفیه تفكر اسلامی
Expand اخباریگری اخباریگری
Expand مشروطیّت مشروطیّت
Expand شئون پیامبر صلی الله علیه و آله: رسالت، قضاوت، حكومت شئون پیامبر صلی الله علیه و آله: رسالت، قضاوت، حكومت
Expand مقتضیات زمان (1) مقتضیات زمان (1)
Expand مقتضیات زمان (2) مقتضیات زمان (2)
Expand تغییرات زمان در تاریخ اسلام تغییرات زمان در تاریخ اسلام
Expand اجتهاد و تفقّه در دین اجتهاد و تفقّه در دین
Expand قاعده ی ملازمه قاعده ی ملازمه
Expand علی علیه السلام شخصیت همیشه تابان علی علیه السلام شخصیت همیشه تابان
Expand نسبیّت آداب نسبیّت آداب
Expand عبادت و پرستش، نیاز ثابت انسان عبادت و پرستش، نیاز ثابت انسان
Expand نظریه ی نسبیّت عدالت نظریه ی نسبیّت عدالت
Expand ردّ نظریه ی نسبیّت عدالت ردّ نظریه ی نسبیّت عدالت
Expand بررسی نظریه ی نسبیّت اخلاق بررسی نظریه ی نسبیّت اخلاق
Expand مسئله ی نسخ و خاتمیت مسئله ی نسخ و خاتمیت
Collapse خاتمیت خاتمیت
Expand وجدان و مسئله ی نسبیت اخلاق وجدان و مسئله ی نسبیت اخلاق
Expand جبر زمان و مسئله ی عدالت جبر زمان و مسئله ی عدالت
Expand اسلام و نیازهای زمان (2) اسلام و نیازهای زمان (2)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اینجا مطلبی هست كه باید عرض بكنم. یكی از مسائلی كه در اطراف آن، خرافه به وجود آمده است خود مسئله ی احیای دین است. من یك وقتی در انجمن ماهانه ی دینی یك سخنرانی كردم تحت عنوان «احیای فكر دینی» . آنجا گفتم برای دین مانند هر حقیقت دیگر عوارضی پیدا می شود. در همین شبهای اول سخنرانی در اینجا عرض كردم دین مانند آبی است كه در سرچشمه صاف است، بعد كه در بستر قرار می گیرد آلودگی پیدا می كند و باید این آلودگیها را پاك كرد. ولی متأسفانه در همین زمینه، افكار كج و معوجی پیدا شده است. خوشبختانه از خصوصیات دین خاتم است كه مقیاسی در دست ما هست كه اینها را بفهمیم و تشخیص بدهیم.

راجع به مسئله ی تجدید و احیای دین از همان قرن دوم و سوم هجری در میان مسلمین (البته اول در اهل تسنن و بعد در شیعیان) فكری پیدا شده است كه چون در طول زمان برای دین بدعت پیدا می شود و دین شكل كهنگی و اندراس پیدا می كند احتیاج به یك اصلاح و تجدید دارد، مانند اتومبیل كه سرویس می شود یا خانه كه سالی یك مرتبه تكانده می شود و مثلاً رنگش را عوض می كنند. این خاصیت زمان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 248
است كه دین را كهنه می كند. گفتند برای این كار خداوند در سر هر چند سال یك نفر را می فرستد كه دین را تجدید كند، چون كهنه می شود، گرد و غبار می گیرد و احتیاج به پاك كردن دارد. خدا در سر هر چند سال احتیاج دارد كه دین را نو كند. این را من در كتابهایی می دیدم، و می دیدم كه عده ای از علمای ما را در كتابها به نام «مجدِّد» اسم می برند. مثلاً می گویند میرزای شیرازی مجدّد دین است در اول قرن چهاردهم، مرحوم وحید بهبهانی مجدّد دین است در اول قرن سیزدهم، مرحوم مجلسی مجدّد دین است در اول قرن دوازدهم، محقق كَرَكی مجدّد دین است در اول قرن یازدهم.

همین طور گفته اند مجدّد دین در اول قرن دوم امام باقر علیه السلام است، مجدّد دین در اول قرن سوم امام رضا علیه السلام است، مجدّد دین در اول قرن چهارم كلینی است، مجدّد دین در اول قرن پنجم طبرسی است و. . . ما می بینیم علمای ما این مطلب را در كتابهایشان زیاد ذكر می كنند، مانند حاجی نوری كه در احوال علما ذكر كرده است یا صاحب كتاب روضات الجنات كه همین مجدّدها را نام برده است. در وقتی كه می خواستم آن سخنرانی «احیای فكر دینی» را انجام بدهم به این فكر افتادم كه این موضوع را پیدا كنم. هرچه جستجو كردم دیدم در اخبار و روایات ما چنین چیزی وجود ندارد و معلوم نیست مدرك این موضوع چیست. اخبار اهل تسنن را گشتم، دیدم در اخبار آنها هم وجود ندارد. فقط در سنن ابی داود یك حدیث بیشتر نیست، آنهم از ابی هریره نقل شده است به این عبارت: اِنَّ اللّهَ یَبْعَثُ لِهذِهِ الْاُمَّةِ عَلی رَأْسِ كُلِّ مِائَةٍ مَنْ یُجَدِّدُ لَها دینَها. پیغمبر فرمود: خدا برای این امت در سرِ هر صد سال كسی را مبعوث می كند تا دین این امت را تازه كند. غیر از ابی داود كس دیگری این روایت را نقل نكرده است. حالا چطور شد كه شیعه این را قبول كرده است؟ .

این روایت از آن روایات خوش شانس و از اهل تسنن است. آنها در این فكر رفته اند و راجع به این موضوع در كتابها زیاد بحث كرده اند. مثلاً می گویند اینكه پیغمبر گفته است در سر هر صد سال یك نفر می آید كه دین را تجدید كند، آیا او برای تمام شئون دینی است یا اینكه برای هر شأنش یك نفر می آید؟ یكی از علما می آید كه در كارهای علمی اصلاح كند، یكی از خلفا یا سلاطین می آید كه دین را اصلاح كند [1]. مثلاً در اول قرن دوم عمر بن عبد العزیز بود، در اول قرن سوم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 249
هارون الرشید بود و. . . از قرن هفتم به بعد كه چهار مذهبی شدند، گفتند آیا برای هریك از این مذاهب باید یك مجدّد بیاید یا برای هر چهار مذهب یك مجدّد؟ گفتند برای هریك از مذاهب یك مجدّد، به این ترتیب كه سر هر صد سال، مذهب ابوحنیفه مجدّد علیحده، مذهب شافعی مجدّد علیحده، مذهب حنبلی مجدّد علیحده و. . . بعد راجع به سایر مذاهب اسلامی بحث شد. گفتند مذهب شیعه هم یكی از مذاهب است. بالاخره پیغمبر فرموده مجدّد هست، باید برای همه ی مذاهب باشد، آن هم یكی از مذاهب اسلامی است، خارجیگری هم از مذاهب اسلامی است. ببینیم در مذهب شیعه چه كسانی مجدّد بوده اند؟ حساب كردند گفتند محمّد بن علی الباقر مجدّد مذهب شیعه است دراول قرن دوم، علی بن موسی الرضا مجدّد مذهب شیعه است در اول قرن سوم، شیخ كلینی مجدّد مذهب شیعه است در اول قرن چهارم. این را برای هر مذهبی توسعه دادند و حتی برای سلاطین هم در سر هر صد سال یك مجدّد حساب كرده اند.
[1] هرچند در اینجا منافع خصوصی به میان آمده است كه وقتی در هر قرنی یكی از علما را مجدّد حساب كرده اند، برای اینكه خلفا را راضی كنند گفته اند او وظیفه ی دیگری دارد، در هر قرنی یك خلیفه هم می آید كه دین را اصلاح كند.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است