در
کتابخانه
بازدید : 519892تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه: اسلام و مقتضیات زمان
Collapse اسلام و نیازهای زمان (1) اسلام و نیازهای زمان (1)
Expand علت تغییر مقتضیات زمانهاعلت تغییر مقتضیات زمانها
Expand دو نوع تغییر در زمان دو نوع تغییر در زمان
Expand جامعه ی در حال رشدجامعه ی در حال رشد
Expand افراط و تفریطهاافراط و تفریطها
Expand راه میانه راه میانه
Expand عقل و راه اعتدال عقل و راه اعتدال
Expand خوارج خوارج
Expand عوامل تصفیه تفكر اسلامی عوامل تصفیه تفكر اسلامی
Expand اخباریگری اخباریگری
Expand مشروطیّت مشروطیّت
Expand شئون پیامبر صلی الله علیه و آله: رسالت، قضاوت، حكومت شئون پیامبر صلی الله علیه و آله: رسالت، قضاوت، حكومت
Expand مقتضیات زمان (1) مقتضیات زمان (1)
Expand مقتضیات زمان (2) مقتضیات زمان (2)
Expand تغییرات زمان در تاریخ اسلام تغییرات زمان در تاریخ اسلام
Expand اجتهاد و تفقّه در دین اجتهاد و تفقّه در دین
Expand قاعده ی ملازمه قاعده ی ملازمه
Expand علی علیه السلام شخصیت همیشه تابان علی علیه السلام شخصیت همیشه تابان
Expand نسبیّت آداب نسبیّت آداب
Expand عبادت و پرستش، نیاز ثابت انسان عبادت و پرستش، نیاز ثابت انسان
Expand نظریه ی نسبیّت عدالت نظریه ی نسبیّت عدالت
Collapse ردّ نظریه ی نسبیّت عدالت ردّ نظریه ی نسبیّت عدالت
Expand بررسی نظریه ی نسبیّت اخلاق بررسی نظریه ی نسبیّت اخلاق
Expand مسئله ی نسخ و خاتمیت مسئله ی نسخ و خاتمیت
Expand خاتمیت خاتمیت
Expand وجدان و مسئله ی نسبیت اخلاق وجدان و مسئله ی نسبیت اخلاق
Expand جبر زمان و مسئله ی عدالت جبر زمان و مسئله ی عدالت
Expand اسلام و نیازهای زمان (2) اسلام و نیازهای زمان (2)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اجتماع روی فرد اثر می گذارد و فرد روی اجتماع. اجتماع واقعاً مجموعش یك واحد است، خودش روح دارد، عمر دارد. این یك مطلب عجیبی است كه البته كسی كه آن را خوب استنباط كرده و پرورانده است، علامه طباطبایی (سلّمه اللّه تعالی) است. ایشان در كمال وضوح از قرآن استنباط می كند كه قرآن برای اجتماع شخصیت قائل است، برای اجتماع عمر قائل است: لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ [1]، برای اجتماع بیماری و سلامت قائل است، برای اجتماع سعادت و شقاوت قائل است، برای اجتماع شركت در مسئولیت قائل است.

گاهی افرادی می پرسند چرا اگر [اكثریت ] یك قومی گناه كرده، اقلیت صالحی كه در میان آن قوم است هم به عذاب آن قوم معذّب می شوند؟ نمی دانند كه افراد اجتماع حكم اعضای یك پیكر را دارند. وقتی كه در عضوی از یك پیكر سرطان پیدا بشود، اعضای دیگر نمی توانند بگویند چرا ما هم باید از بین برویم. به همان دلیل كه شما با یكدیگر اتصال و همریشگی و پیوند دارید، به همان دلیل كه از سعادت او بهره مند هستید، به همان دلیل از بدبختی او هم باید در اجتماع متضرر باشید. فقط آن دنیاست كه دنیای جدایی است. در این دنیا افراد اجتماع واقعاً به یكدیگر متصلند، واقعاً در ناخوشی و خوشی یكدیگر شریكند، واقعاً در عذاب و سعادت یكدیگر شریك هستند. دنیای امتیاز آن دنیاست: وَ اِمْتازُوا اَلْیَوْمَ أَیُّهَا اَلْمُجْرِمُونَ [2]. در این دنیا صحبت «وَ اِمْتازُوا» نیست. در این دنیا قانون و قاعده ی علمی هم ایجاب می كند كه اگر واقعاً جناحی از اجتماع آنقدر فاسد شد كه توانست بلایی را به سوی اجتماع بكشد، این بلا شامل افراد دیگر هم بشود، سالم و ناسالم را با هم بگیرد. در این دنیاتر و خشك با هم می سوزد. منتها از نظر آنها كه به اصطلاح خشكند یعنی آماده ی سوختن هستند، عذاب الهی است و شاید در آن دنیا هم دنباله داشته باشد ولی از نظر آنها كه شخصاً استحقاق نداشته اند، مصیبت است، ابتلاست و در آن دنیا به آنها اجر داده می شود. به هرحال در این دنیا تفكیك پذیر نیست.


[1] اعراف/34
[2] یس/59
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است