در
کتابخانه
بازدید : 519835تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه: اسلام و مقتضیات زمان
Collapse اسلام و نیازهای زمان (1) اسلام و نیازهای زمان (1)
Expand علت تغییر مقتضیات زمانهاعلت تغییر مقتضیات زمانها
Expand دو نوع تغییر در زمان دو نوع تغییر در زمان
Expand جامعه ی در حال رشدجامعه ی در حال رشد
Expand افراط و تفریطهاافراط و تفریطها
Expand راه میانه راه میانه
Expand عقل و راه اعتدال عقل و راه اعتدال
Expand خوارج خوارج
Expand عوامل تصفیه تفكر اسلامی عوامل تصفیه تفكر اسلامی
Expand اخباریگری اخباریگری
Expand مشروطیّت مشروطیّت
Expand شئون پیامبر صلی الله علیه و آله: رسالت، قضاوت، حكومت شئون پیامبر صلی الله علیه و آله: رسالت، قضاوت، حكومت
Expand مقتضیات زمان (1) مقتضیات زمان (1)
Expand مقتضیات زمان (2) مقتضیات زمان (2)
Expand تغییرات زمان در تاریخ اسلام تغییرات زمان در تاریخ اسلام
Collapse اجتهاد و تفقّه در دین اجتهاد و تفقّه در دین
Expand قاعده ی ملازمه قاعده ی ملازمه
Expand علی علیه السلام شخصیت همیشه تابان علی علیه السلام شخصیت همیشه تابان
Expand نسبیّت آداب نسبیّت آداب
Expand عبادت و پرستش، نیاز ثابت انسان عبادت و پرستش، نیاز ثابت انسان
Expand نظریه ی نسبیّت عدالت نظریه ی نسبیّت عدالت
Expand ردّ نظریه ی نسبیّت عدالت ردّ نظریه ی نسبیّت عدالت
Expand بررسی نظریه ی نسبیّت اخلاق بررسی نظریه ی نسبیّت اخلاق
Expand مسئله ی نسخ و خاتمیت مسئله ی نسخ و خاتمیت
Expand خاتمیت خاتمیت
Expand وجدان و مسئله ی نسبیت اخلاق وجدان و مسئله ی نسبیت اخلاق
Expand جبر زمان و مسئله ی عدالت جبر زمان و مسئله ی عدالت
Expand اسلام و نیازهای زمان (2) اسلام و نیازهای زمان (2)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
این مرد جمله ای دارد كه من به مناسبت این جمله خواستم اسمی از او برده باشم.

این جمله درباره ی اجتهاد است. می گوید: «اجتهاد قوّه ی محركه ی اسلام است» . شما یك اتومبیل را می بینید حركت می كند. این اتومبیل تا یك نیرویی نباشد كه آن را به حركت درآورد، ممكن نیست حركت كند.

جمله ی دیگری هست از بوعلی سینا كه در كتاب شفا بحث جامعی راجع به اصول اجتماعی و اصول خانوادگی دارد، می گوید: حوایجی كه برای زندگی بشر پیش می آید بی نهایت است. اصول اسلام ثابت و لایتغیر است و نه تنها از نظر اسلام تغییرپذیر نیست، بلكه اینها حقایقی است كه در همه ی زمانها باید جزء اصول زندگی بشر قرار گیرد، حكم یك برنامه ی واقعی را دارد؛ اما فروع الی ما لا نهایه. می گوید به همین دلیل اجتهاد ضرورت دارد؛ یعنی در هر عصر و زمانی باید افراد متخصص و كارشناس واقعی باشند كه اصول اسلامی را با مسائل متغیری كه در زمان پیش می آید تطبیق كنند؛ درك نمایند كه این مسئله ی نو داخل در چه اصلی از اصول است.

اتفاقاً اجتهاد جزء مسائلی است كه می توان گفت روح خودش را از دست داده است. مردم خیال می كنند كه معنی اجتهاد و وظیفه ی مجتهد فقط این است كه همان مسائلی را كه در همه ی زمانها یك حكم دارد رسیدگی كند، مثلاً در تیمم آیا یك ضربه بر خاك زدن كافی است یا حتماً باید دو ضربه بر خاك زد؟ یكی بگوید اقوی یك ضربه كافی است و دیگری بگوید احوط دو ضربه بر خاك بزند، یا مسائلی از این قبیل، در صورتی كه اینها اهمیت چندانی ندارد. آنچه اهمیت دارد مسائل نو و تازه ای است كه پیدا می شود و باید دید كه این مسائل با كدام یك از اصول اسلامی منطبق است. بوعلی هم لزوم اجتهاد را روی همین اساس توجیه می كند و می گوید
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 159
به همین دلیل در تمام اعصار باید اجتهاد وجود داشته باشد.

این فكر ضد فكر اهل تسنن است. در آن وقت اهل تسنن حق اجتهاد را منحصر كردند- البته به حسب ظاهر- به افراد معین، كه در اینجا شیعه با آنها موافق نیست.

شیعه می گوید اجتهاد بابی است كه در تمام زمانها باید باز باشد. از نظر آنها ابوحنیفه، مالك بن انس، شافعی و احمد بن حنبل چهار مجتهدند، مجتهد جائزالخطا هم هستند.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است