ولی اخباریین زیر بار این حرفها نرفتند. یك مبارزه ی بسیار شدیدی میان مجتهدین
و اخباریین صورت گرفت. اخباریین مظهر كامل جمودند. ای كاش به این جمود
قناعت می كردند. اینها یك تعصب احمقانه ای راجع به اخبار و روایتها دارند. آمدند
در سه زمینه ی دیگر خدشه كردند. آن شب عرض كردیم كه ما چهار دلیل داریم:
قرآن، سنت، اجماع و عقل. اینها به واسطه ی یك تعصب شدید و احمقانه ای كه پیدا
كرده بودند، برای اینكه آن سه دلیل دیگر را از حجّیت بیندازند، گفتند شما می گویید
چهار دلیل داریم. اجماع كه مال سنیهاست. اجماع وسیله شد برای اینكه ابوبكر
خلیفه بشود و با همین اجماع امیرالمؤمنین را كوبیدند. حالا شما می گویید اجماع؟ !
مجتهدین گفتند اولاً موضوع خلافت جای اجماع نبود، موضوع نصّ است، نصّ
قطعی پیغمبر. ثانیاً درباره ی ابوبكر كه اجماع صورت نگرفت. اجماع این است كه همه ی
اهل حل و فصل در یك مطلبی اجماع بكنند. علی بن ابیطالب و زبیر در مدینه بودند
و جزء اجماع كنندگان نبودند. یك عده ی بسیار كمی جمع شدند و با هوچیگری كاری
را درست كردند و اسمش را اجماع گذاشتند. گفتند خیر، حالا اجماع آنقدر هم
دردی نداشت. شما عقل را در كار دین دخالت می دهید. اصلاً این فضولیها به عقل
نیامده است. عقل هزاران خطا می كند، عقل اشتباه می كند، عقل حق ندارد در كار
دین دخالت كند. انسان باید عقل خودش را تخطئه كند. ما اگر حدیثی را دیدیم،
هرچه هم عقل ما داد بكشد كه این درست نیست، باید بگوییم عقل! تو حق نداری
دخالت بكنی.
این، درست حرف مسیحیهاست. مسیحیها گفتند عقل حق ندارد در حوزه ی دین
مداخله كند. می گفتند خدا عیسی شد، عیسی خدا شد و همین. منشأ عالم (خدا)
یكی است و در عین یكی سه چیز است. آخر چطور می شود هم یكی باشد و هم
سه تا؟ ! عقل می گوید اینچنین نیست، ولی می گویند عقل حق چنین دخالتی را
ندارد.
اخباریین می گفتند اساساً عقل حق ندارد در موضوعات دینی دخالت كند.
هرجا كه استدلال عقلی به كار می آمد، می گفتند عقل حق ندارد دخالت كند. مثلاً
اگر در یك جا گفته می شد یك دریا آب در یك فنجان جای گرفت، این با عقل
جور در نمی آید ولی می گفتند عقل حق ندارد فضولی بكند. از این حرف اینها، مردم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 108
حقه باز زیرك هم استفاده كردند. هر دروغی كه می خواستند جعل كنند، جعل كردند
و در اختیار آنها قرار دادند. یك چیزهایی یهودیها و مغرضین جعل كردند و به اینها
دادند و این خوش باورها هیچ نگفتند. مثلاً حدیثی نقل كرده اند به نام حدیث
«سلسلة الحمار» كه روزی پیغمبر اكرم آمد و به الاغی برخورد كرد. . . تا آخر. اینها
واقعاً اسباب ننگ است و اگر مجتهدین نبودند، امروز [این جریان ] اسباب زحمت
برای مسلمین بود.