در
کتابخانه
بازدید : 519889تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه: اسلام و مقتضیات زمان
Collapse اسلام و نیازهای زمان (1) اسلام و نیازهای زمان (1)
Expand علت تغییر مقتضیات زمانهاعلت تغییر مقتضیات زمانها
Collapse دو نوع تغییر در زمان دو نوع تغییر در زمان
Expand جامعه ی در حال رشدجامعه ی در حال رشد
Expand افراط و تفریطهاافراط و تفریطها
Expand راه میانه راه میانه
Expand عقل و راه اعتدال عقل و راه اعتدال
Expand خوارج خوارج
Expand عوامل تصفیه تفكر اسلامی عوامل تصفیه تفكر اسلامی
Expand اخباریگری اخباریگری
Expand مشروطیّت مشروطیّت
Expand شئون پیامبر صلی الله علیه و آله: رسالت، قضاوت، حكومت شئون پیامبر صلی الله علیه و آله: رسالت، قضاوت، حكومت
Expand مقتضیات زمان (1) مقتضیات زمان (1)
Expand مقتضیات زمان (2) مقتضیات زمان (2)
Expand تغییرات زمان در تاریخ اسلام تغییرات زمان در تاریخ اسلام
Expand اجتهاد و تفقّه در دین اجتهاد و تفقّه در دین
Expand قاعده ی ملازمه قاعده ی ملازمه
Expand علی علیه السلام شخصیت همیشه تابان علی علیه السلام شخصیت همیشه تابان
Expand نسبیّت آداب نسبیّت آداب
Expand عبادت و پرستش، نیاز ثابت انسان عبادت و پرستش، نیاز ثابت انسان
Expand نظریه ی نسبیّت عدالت نظریه ی نسبیّت عدالت
Expand ردّ نظریه ی نسبیّت عدالت ردّ نظریه ی نسبیّت عدالت
Expand بررسی نظریه ی نسبیّت اخلاق بررسی نظریه ی نسبیّت اخلاق
Expand مسئله ی نسخ و خاتمیت مسئله ی نسخ و خاتمیت
Expand خاتمیت خاتمیت
Expand وجدان و مسئله ی نسبیت اخلاق وجدان و مسئله ی نسبیت اخلاق
Expand جبر زمان و مسئله ی عدالت جبر زمان و مسئله ی عدالت
Expand اسلام و نیازهای زمان (2) اسلام و نیازهای زمان (2)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
پس اگر ما بگوییم با مقتضیات زمان نباید به طور دربست هماهنگی كرد، این مخالفت با علم نیست، بلكه به واسطه ی این نكته است كه ما می دانیم هنوز دوره ای كه در آن دوره علم آزاد باشد، عقل آزاد باشد، دوره ای كه علم و عقل بر شهوات مردم، بر جاه طلبی های مردم حكومت بكند نیامده است؛ یعنی هنوز عصری نیامده است كه اینشتین حاكم و آمر باشد و روزولت مطیع و مأمور، بلكه عكس است.

افلاطون نظریه ی معروفی دارد به نام نظریه ی مدینه ی فاضله. می گوید دنیا آن روزی به سعادت نائل خواهد شد كه حكیمان، زمامداران باشند و زمامداران، حكیمان. تا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 50
وقتی كه حكیمان طبقه ای هستند و زمامداران طبقه ای دیگر، دنیا روی سعادت نخواهد دید. ما مسلمانها بالاخص شیعیان می گوییم دوره ی سعادت بشر آن عصری است كه دوره ی عدل كامل است یعنی عصر ظهور حضرت حجت (عج) ، آن دوره ای كه اولین مشخِّصش این است كه دوره ی حكومت عقل است یعنی دوره ای است كه در آن، علم اسیر و برده نیست.

امیرالمؤمنین علیه السلام تعبیری درباره ی آن عصر دارد، می فرماید: وَ یُغْبَقونَ كَأْسَ الْحِكْمَةِ بَعْدَ الصَّبوحِ [1]در آن عصر مردم صبحگاهان و شامگاهان جامی كه می نوشند جام حكمت و معرفت است، جز جام حكمت و معرفت جام دیگری نمی نوشند.

در كافی هست كه در عصر ظهور حضرت حجت، خدا دست خود را بر سر افراد بشر می گذارد و عقل مردم زیاد می شود.

من شاید نتوانستم این مطلب را آن جور كه دلم می خواست تقریر بكنم ولی بدانید كه به غلط می گوییم عصر عصر علم است، به غلط می گوییم عصر عصر عقل است، به غلط می گوییم عصر عصر فكر است؛ برای اینكه در این عصر، عقل آزادی ندارد، علم و فكر آزادی ندارد، هنوز دنیا دنیای شهوت است، هنوز دنیا دنیای جاه طلبی است.

در ماه گذشته كه به خوزستان رفته بودم، در جشنی كه به مناسبت نیمه ی شعبان برقرار شده بود گفتم اگر بخواهید بفهمید عصر چه عصری است و بر وجود بشر چه چیزی حكومت می كند، وضع این بیتل ها را ببینید، چهارتا آدم بی ارزش چه سر و صدایی در دنیا راه انداخته اند! روزنامه های خودمان نوشتند وقتی كه اینها به آمریكا رفتند، تمام جریانهای سیاسی را تحت الشعاع قرار دادند. این، حكایت می كند از روحیه ی ملت آمریكا. ویلسن نخست وزیر انگلستان هم وارد شد و روزنامه های مهم مثل نیویورك تایمز خبر ورود او را در چهار سطر نوشتند، اما صفحاتی را اختصاص به بیتل ها دادند. آنقدر اینها در دنیا شهرت كسب كرده اند كه گفتند ما امروز از عیسای مسیح معروفتریم. آیا این موضوع از این حكایت می كند كه عصر، عصر علم و عقل است؟ گفتم معلوم می شود هنوز عصر، عصر بیتل هاست نه عصر ویلسن، و گفتم تازه اگر عصر ویلسن هم بود چه بود؟
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 51
پس، از اینها ما نتیجه می گیریم كه هنوز نباید جریانهایی را كه در دنیا وجود دارد صددرصد تصدیق كنیم، نباید كلمه ی «مقتضیات زمان» ما را فریب بدهد. هنوز خیلی فاصله دارد تا زمان به جایی برسد كه تمام تغییراتش صحیح باشد. در همین جا به عرایض خودم خاتمه می دهم.
[1] نهج البلاغه ، خطبه ی 148
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است