در
کتابخانه
بازدید : 279128تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
نقش بانوان در تاریخ معاصر ایران
مقدمه ی انجمن اسلامی پزشكان بر چاپ اول
مقدمه ی انجمن اسلامی پزشكان بر چاپ دوم
مقدمه ی مؤلف
مقدمه
بخش اول: تاریخچه ی حجاب
Expand بخش دوم: علت پیدا شدن حجاب بخش دوم: علت پیدا شدن حجاب
Expand بخش سوم: فلسفه ی پوشش در اسلام بخش سوم: فلسفه ی پوشش در اسلام
Expand بخش چهارم: ایرادها و اشكالها: حجاب و منطق بخش چهارم: ایرادها و اشكالها: حجاب و منطق
Collapse بخش پنجم: حجاب اسلامی بخش پنجم: حجاب اسلامی
Expand شركت زن در مجامع شركت زن در مجامع
نه حبس و نه اختلاط
Expand فتواهافتواها
كتمان یا اظهار؟
دو مسأله ی دیگر
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
.

دلیل دیگری كه بر لزوم پوشانیدن چهره و دو دست اقامه شده این است كه «ملاك» یعنی آن فلسفه ای كه ایجاب می كند سایر قسمتهای بدن پوشیده باشد ایجاب می كند كه چهره و دو دست نیز پوشیده باشد. مگر فلسفه ی پوشیدن سایر قسمتهای بدن جز جنبه ی فتنه انگیزی آنهاست؟ ! زیبایی چهره و فتنه انگیز بودن آن كم از بعضی دیگر از قسمتهای بدن نیست بلكه بیشتر است. بنابراین معقول نیست كه مثلاً پوشانیدن «مو» به خاطر زیبایی و فتنه انگیزی اش واجب باشد ولی پوشانیدن «رو» كه مركز زیباییهای زن است واجب نباشد. در دین مقدس اسلام هر چیزی كه موجب تحریك شهوات و برهم زدن عفاف و پاكدامنی است قدغن شده، آیا ممكن است با چنین مبنایی پوشش چهره و دو دست، مخصوصاً چهره، لازم شمرده نشده باشد؟ .

در جواب این استدلال می گوییم: شكی نیست كه واجب نبودن پوشش وجه و كفین از این جهت نیست كه ملاك و فلسفه ی اصلی پوشش در آن وجود ندارد، بلكه همچنانكه قبلاً اشاره كردیم و از قدمای مفسرین نیز نقل نمودیم از جهت این است كه ملاك دیگری ایجاب می كند كه در این مورد استثنا به وجود آید. آن ملاك دیگر این است كه پوشش وجه و كفین اگر به طور وجوب پیشنهاد شود موجب حَرَج و فلج و سلب امكان فعالیت عادی از زن می گردد.

چنانكه قبلاً هم گفتیم پوشش وجه و كفین مرز محبوسیت و عدم محبوسیت زن است و مفهوم حجاب و اثر آن با اضافه كردن و حذف كردن این قسمت كاملاً عوض می شود.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 528
برای اینكه این بحث بهتر روشن شود باید یك اصطلاح مربوط به علم اصول فقه را توضیح دهیم:

اصولیّین می گویند مباح بر دو قسم است: مباح اقتضائی و مباح لااقتضائی.

بعضی از كارها نه دارای مصلحتی است كه باعث شود شارع آن را واجب كند و نه دارای مفسده ای است كه سبب شود حكم به تحریم آن دهد. این كارها به علت اینكه ملاكی برای وجوب یا حرمت ندارند مباح شمرده می شوند و به همین جهت آنها را مباحهای لااقتضائی می نامند. شاید اكثر مباحات از این نوع باشد.

ولی برخی دیگر از كارها علت مباح شدنش وجود حكمتی است كه ترخیص آن كار را ایجاب می كرده است؛ یعنی اگر شارع آن كار را مباح نمی كرد مفسده ای لازم می آمد. این نوع از مباحات را «مباح اقتضائی» می نامند. در این نوع از مباح ممكن است مصلحت یا مفسده ای در فعل یا ترك آن كار وجود داشته باشد ولی شارع به خاطر رعایت مصلحت مهمتر كه رخصت را ایجاب می كرده است حكم به اباحه كرده و از آن ملاك دیگر چشم پوشیده است.

مباحهایی كه به خاطر جرح مباح قرار داده شده از این قبیل است. مقنّن درنظر گرفته است كه اگر بخواهد مردم را از برخی از كارها منع كند زندگی بر آنها دشوار می شود، لذا از تحریم آن چشم پوشیده است.

بهترین مثال مسأله ی طلاق است. شك نیست كه طلاق از نظر اسلام عملی ناپسند و مبغوض است تا حدی كه آن را زشت ترین مباح و «اَبْغَضُ الْحَلال» خوانده است. در عین حال شارع مقدس حكم به تحریم طلاق نكرده، به مرد اختیار داده است كه زنش را طلاق بدهد.

در اینجا این سؤال مطرح می شود كه اگر این عمل در نظر شارع اسلام مبغوض و منفور است پس چرا آن را حلال قرار داده است و اگر مبغوض نیست پس اینهمه نكوهش درباره ی آن چیست و اساساً «ابغض الحلال» یعنی چه؟ .

محدّثین روایت كرده اند: ابو ایّوب انصاری می خواست زنش اُمّ ایّوب را طلاق دهد. پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله شنید، فرمود: «اِنَّ طَلاقَ اُمِّ اَیّوبَ لَحوبٌ» [1]یعنی طلاق دادن امّ ایّوب گناهی بزرگ است.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 529
در عین حال اگر ابو ایّوب زنش را طلاق می داد پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله نمی فرمود كه این طلاق باطل است.

رمز این مطلب چیست؟ آیا ممكن است چیزی به قدر یك حرام، مبغوض و ناپسند باشد ولی در عین حال مباح باشد؟ .

بلی، ممكن است چیزی به قدر یك حرام و بیش از بسیاری از حرامها مبغوض باشد ولی به خاطر مصلحتی تحریم نشود.

رمز این مسأله در باب طلاق این است كه اسلام نمی خواهد بنای ازدواج را بر اجبار و الزام بگذارد، و نباید. مرد باید حامی و علاقه مند به زن باشد و زن باید در شكل یك محبوب در خانه بماند؛ یعنی اساس كانون خانوادگی محبت است.

عشق و علاقه اجباربردار نیست. صحیح نیست كه قانون بخواهد زن را به زور به شوهرش بچسباند. وقتی علاقه ی بین زن و شوهر وجود نداشته باشد طبعاً زیربنای كانون خانوادگی از میان رفته است؛ مخصوصاً اگر تنفر از ناحیه ی مرد باشد، زیرا سررشته ی عُلْقه ی خانوادگی در جانب مرد است و اگر مرد علاقه مند باشد زن طبق طبیعت خودش كه می خواهد او را دوست بدارند علاقه مند می شود. زن به محبوب داشتن اهمیت نمی دهد، به محبوب بودن اهمیت می دهد؛ یعنی زن آن مردی را دوست می دارد كه او را دوست بدارد؛ مردی محبوب اوست كه او محبوب آن مرد باشد. لهذا كلید علقه ی خانوادگی در دست مرد است و همینكه علاقه ی مرد از بین رفت كانون خانوادگی به طور طبیعی منحلّ است. چنین كانونی را كه باید بر محبت و علاقه و صمیمیت استوار باشد نمی شود با زور و اجبار قانونی نگهداری كرد. زن مانند نوكر یا كارگر نیست كه قانون اجباری بتواند او را در محل كارش علی رغم صاحب كار نگهداری كند.

اسلام تدابیری اندیشیده است كه دلسردی و بی مهری بین زوجین پیش نیاید و مرد از روی شوق و رغبت پروانه وار به دور شمع وجود همسرش بچرخد. اما اگر موجبات نارضایی و جدایی فراهم شد و مرد خواست همسرش را طلاق بدهد، اسلام این كار را بسیار زشت می داند ولی مانع آن هم نمی شود زیرا دیگر چاره ای نیست.

این یك نمونه ی روشنی از مباحهای اقتضائی است.

غالب استثناهای باب حجاب از همین قبیل است، خواه استثناهایی كه در باب محارم است یا استثناهایی كه از لحاظ مقدار پوشش است. لهذا در مورد محارم (غیرشوهر) هرقدر زن پوشیده تر باشد بهتر است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 530
تهییج شهوت در مورد محارم درجه اول از قبیل پدر و فرزند و عمو و برادر تقریباً صفر است ولی جاذبه ی زن مخصوصاً اگر جوان و زیبا باشد در محارم درجات بعدی مخصوصاً در محارم سببی از قبیل پدرشوهر و پسرشوهر بی تأثیر نیست. رخصت شارع در این موارد برای ضرورت اختلاط و معاشرتهای زیادی است كه بین محارم اجتناب ناپذیر است. فكر كنید اگر پوشش زن نسبت به برادر و پدر لازم باشد چقدر زندگی خانوادگی دشوار خواهد شد! .

در مورد پدر و عمو و حتی برادر طبعاً رغبت جنسی وجود ندارد مگر در افراد منحرف و استثنائی، ولی در مورد پسر شوهر عمده ی ملاك همان عُسر و حَرَج است. اگر مردی زن زیبا و پسر جوانی دارد هرگز این پسر نسبت به زن پدر مانند فرزند نسبت به مادر خود نیست. بنابراین مباح بودن ترك پوشش در برابر بعضی محارم نیز به ملاك عسر و حرج است و ما این نكته را كه ملاك عسر و حرج است از آیه ی 58 سوره ی نور استفاده كردیم كه می فرماید: «طَوّافُونَ عَلَیْكُمْ بَعْضُكُمْ عَلی بَعْضٍ » . بعضی از مفسرین از قبیل صاحب كشّاف نیز در ذیل همین جمله بدین نكته اشاره كرده اند. همان طور كه مكرر گفته ایم چون این استثناها از ناحیه حرج است نه اینكه ملاك تحریم وجود نداشته باشد، بنابراین هرقدر تستّر بیشتر رعایت شود بهتر است، یعنی جدایی زن و مرد، پوشش، ترك نظر و هر چیز دیگری كه انسان را از حریم مسائل جنسی دور می كند رجحان دارد و مادامی كه ممكن است باید مراعات گردد.

اگر كسی بپرسد در كلاس یا مجلسی كه زن و مرد هر دو شركت می كنند و زنان به قدر كافی پوشیده هستند آیا اگر یك در میان بنشینند بهتر است یا اینكه زنها در یك قسمت و مردها در قسمت دیگر بنشینند؟ .

جواب این است كه البته جدا بنشینند بهتر است.

به طوركلی اصل ضرورت و احتیاج را باید در نظر گرفت. نباید این ترخیص شرعی بهانه ای به دست دهد كه مردان و زنان اجنبی حریم را از میان بردارند و خطر برخوردهای زن و مرد را فراموش كنند.

هیچ غریزه ای به سركشی و حساسیت غریزه ی جنسی نیست. احتیاطها و توصیه های اسلام مبنی بر دور نگه داشتن زنان و مردان اجنبی تا حدودی كه حرج و فلج ایجاد نكند مبنی بر این اصل روانی است. روانشناسی و روانكاوی صددرصد این نظر را تأیید می كند و تواریخ و داستانها حكایت می كنند كه گاهی یك برخورد، یك
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 531
تلاقی نگاهها در ظرف یك لحظه اساس خانواده ای را متلاشی كرده است.

به نیروی تقوا و ایمان در مقابل موجبات همه ی گناهها می توان تكیه كرد مگر در مورد گناهان مربوط به غریزه ی جنسی. اسلام هرگز نیروی تقوا و ایمان را با اینكه قویترین نیروهای اخلاقی است یك ضامن كافی در برابر تحریكات و دسایس این غریزه ندانسته است.

چقدر عالی و لطیف سروده حافظ شیراز در غزل معروف خود كه با این بیت آغاز می شود:

نقدها را بود آیا كه عیاری گیرند
تا همه صومعه داران پی كاری گیرند
آنجا كه می گوید:

قوّت بازوی پرهیز به خوبان مفروش
كه در این خیل حصاری به سواری گیرند
آری در خیل خوبان، سواری برای فتح حصاری از تقوا كافی است.
[1] . كافی ج /6ص 55 و وسائل ج /3ص 144
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است