در این جمله دو احتمال است: یكی اینكه مراد خصوص كنیزان است و دیگر اینكه
مراد مطلق مملوك است و شامل غلامان نیز می باشد. در اینجا نیز روایات مؤیّد
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 489
تفسیر
دوم است ولی فتوای فقها با آن هماهنگی ندارد.
در روایت است كه مردی از مردم عراق- كه به واسطه ی مجاورت با ایران معمولاً در
این مسائل سختگیرتر بودند- آمد به مدینه و به حضور امام صادق علیه السلام مشرّف شد. به
مناسبتی سخن از مردم مدینه به میان آمد و آن مرد اعتراض كرد و گفت اینها زنان خود
را همراه غلامان می فرستند و احیاناً زنان هنگامی كه می خواهند سوار شوند به كمك
غلامان سوار می شوند، مثلاً دست روی شانه ی غلامان می گذارند و سوار می شوند. امام
صادق فرمود این كار مانعی ندارد، و آنگاه آیه ی 56 از سوره ی احزاب را كه مفید همین
معنی است قرائت فرمود: «
لا جُناحَ عَلَیْهِنَّ فِی آبائِهِنَّ وَ لا أَبْنائِهِنَّ وَ لا إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ
إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ أَخَواتِهِنَّ وَ لا نِسائِهِنَّ وَ لا ما مَلَكَتْ أَیْمانُهُنَّ » یعنی بر زنان در مورد پدران و
پسران و برادران و برادرزادگان و خواهرزادگان و زنان و مملوكهایشان باكی نیست. . .
[1]
به طوركلی بردگان اعمّ از جنس زن یا مرد از نظر اسلام در بسیاری از احكام
استثناهایی دارند. مثلاً از نظر خود پوشش و حرمت نظر، كنیزان با زنان آزاد فرق
می كنند. بر كنیزان واجب نیست كه سرهای خود را بپوشانند و حال آنكه بر زنان آزاد
لازم است سر خود را بپوشانند. ظاهراً سرّ مطلب خدمتكاری آنهاست. علی هذا بعید
نیست كه غلامان نیز چنین استثنائی داشته باشند.
ولی همچنانكه گفتیم از نظر فتوای فقها این حكم بعید است اما از طرف دیگر حمل
جمله ی «
أَوْ ما مَلَكَتْ أَیْمانُهُنَّ » به خصوصِ كنیزان نیز بسیار مستبعد است.
اگر بخواهیم استثنای مملوك را منحصر به كنیزان بدانیم باید بگوییم زنان آزاد بر
یكدیگر مطلقاً محرم می باشند ولی كنیزان برای زنان آزاد محرم نیستند مگر زنان
آزادی كه مالك این كنیزان می باشند. و وقتی این مطلب را هم بدین فتوا اضافه كنیم كه
بسیاری از فقها پوشش را برای كنیز حتی نسبت به مردان بیگانه واجب ندانسته اند
نتیجه خیلی عجیب خواهد بود، زیرا نتیجه این است كه كنیز بر همه ی مردان محرم است
و زنان آزاد بر كنیزان نامحرم می باشند، یعنی كنیز كاملاً در حكم یك مرد است. البته
چنین چیزی درست نیست.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 490