در
کتابخانه
بازدید : 888445تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">بخش اوّل: بحثهای ایرادشده در جمع دبیران تعلیمات دینی</span>بخش اوّل: بحثهای ایرادشده در جمع دبیران تعلیمات دینی
Expand پرورش عقل پرورش عقل
Expand تربیت عقلانی انسان تربیت عقلانی انسان
Expand پرورش استعدادهاپرورش استعدادها
Expand مسئله عادت مسئله عادت
Expand فعل اخلاقی (1) فعل اخلاقی (1)
Expand فعل اخلاقی (2) فعل اخلاقی (2)
Expand فعل اخلاقی (3) فعل اخلاقی (3)
Expand بررسی نظریه نسبیّت اخلاق بررسی نظریه نسبیّت اخلاق
Expand حدیث علی علیه السلام و نظریه نسبیّت اخلاق حدیث علی علیه السلام و نظریه نسبیّت اخلاق
Expand پیوند عبادت با برنامه های تربیتی پیوند عبادت با برنامه های تربیتی
Expand كرامت نفس در قرآن و حدیث كرامت نفس در قرآن و حدیث
Expand ریشه الهامات اخلاقی ریشه الهامات اخلاقی
Collapse توسعه «خودی» توسعه «خودی»
Expand <span class="HFormat">بخش دوّم: بحثهای انجمن اسلامی پزشكان</span>بخش دوّم: بحثهای انجمن اسلامی پزشكان
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در مسئله خودی، اینكه ما می گوییم انسان باید از لاك خودپرستی خارج شود- كه مقصود خود طبیعی است و همه این را قبول دارند- خارج شدن از لاك خودپرستی و فردپرستی، مراتب و مراحلی دارد. اولین مرحله اش غیردوستی است. در واقع مثل این است كه «من» انسان- به تعبیر راسل در كتاب امیدهای نو و بعضی دیگر- توسعه می یابد. آنها چون «من» را فقط «من» طبیعی می دانند، قهرا از اینجا شروع می كنند. مثلاً یك كودك فقط در همان من فردی خودش است و فقط خودش را می بیند و همه چیز را برای خود فردی می خواهد، حتی به پدر و مادر هم به چشم وسیله و ابزار برای خودش نگاه می كند. در دوران جوانی كه عشقی پیدا می كند و همسری انتخاب می نماید، برای اولین بار این احساس در او پیدا می شود كه به یك شخص دیگر مانند خود علاقه دارد (البته در همه این طور نیست) یعنی از خود بدر می آید، خودش و او یكی می شوند و همه چیز را برای این خود بزرگتر می خواهد.

مجموع دو «خود» یك «خود» شده اند. البته این در شرایطی است كه شخص واقعا یك عُلقه ای به طرف پیدا كند، علقه مؤانست و به تعبیر قرآن وداد و رحمت:
وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذلِكَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَكَّرُونَ [1].
تا وقتی كه رابطه زوجین با یكدیگر رابطه شهوانی یعنی رابطه جنسی است، قهرا اینها به هم به چشم یك ابزار نگاه می كنند. رابطه جنسی یك امر حیوانی و طبیعی است. برای اطفای غریزه جنسی، زن برای مرد یك ابزار بیشتر نیست و مرد
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 841
هم برای زن یك ابزار است. ولی مسئله زوجین و كانون خانوادگی و فلسفه خانوادگی و روح خانوادگی عبارت است از روح مافوق غریزه جنسی كه میان دو نفر پیدا می شود؛ یعنی شخصیت یكدیگر را دوست دارند و تا سنین پیری كه دیگر مسئله غریزه جنسی بكلی ضعیف یا نابود می شود، علقه خانوادگی و محبت میانشان هست و روز به روز هم شدیدتر می شود و حتی به گفته علمای جدید مثل ویل دورانت در كتاب لذات فلسفه علقه زوجین به یكدیگر در اثر معاشرت و تماس زیاد شدت پیدا می كند و آنقدر اثر می گذارد كه كم كم قیافه های آنها شبیه هم می شود، یعنی تدریجا روحهای آنها آنقدر با هم انطباق پیدا می كنند كه كم كم اجسام آنها نیز با هم انطباق پیدا می كنند و قیافه ها به یكدیگر شبیه می شود. این اولین مرحله ای است كه انسان از لاك خود فردی خارج می شود. و به همین دلیل ازدواج در اسلام جنبه اخلاقی دارد با اینكه یك امر شهوانی است، و این تنها امری است كه با وجود اینكه پایه طبیعی و شهوانی دارد جنبه اخلاقی نیز دارد. مثلاً هیچ وقت خوردن جنبه اخلاقی پیدا نمی كند ولی ازدواج خودش جنبه اخلاقی دارد. و در میان غرایز شهوانی انسان هر غریزه ای كه اشباع شود، اشباع آن تأثیری در معنویت انسان ندارد جز غریزه جنسی. لهذا ازدواج از نظر اسلام سنت و مستحب تعبیر شده.

علت اساسی این است كه هر مقدار كه الفت زوجین به یكدیگر بیشتر باشد، یك قدم از خودِ فردی خارج شده اند. «خود» كمی كه بزرگتر شد، رقیقتر می شود، مثل مایع غلیظ كه وقتی آب داخلش كنند رقیق می شود و توسعه می یابد.
تجربه نشان داده است كه افرادی كه در تمام عمر به خاطر هدفهای معنوی، مجرّد زندگی كرده و نخواسته اند زن و بچه داشته باشند كه مانع رسیدن آنها به معنویات شود [2]، در همه آنها یك نوع نقص- ولو به صورت یك خامی- وجود داشته است. گویی انسان یك نوع كمال روحی دارد كه آن كمال روحی جز در مدرسه خانواده در هیچ مدرسه ای كسب نمی شود. همه كمالات روحی در مكتبها و مدرسه ها حاصل نمی شود، مثل شجاعت در مقابل دشمن. آیا انسان با
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 842
خلوت نشینی و مبارزه كردن با هوای نفس می تواند شجاع شود؟ شجاعت جز در مكتب جهاد عملی برای انسان حاصل نمی شود، و چیزی است كه اگر انسان بخواهد در روحش پیدا شود باید در عمل درگیر شود تا آن را كسب كند.

[1] - . روم/21
[2] - . خیلی از بزرگان اخلاق ما كسانی بوده اند كه مجرّد زندگی كرده اند. میرزای جلوه در تهران تا آخر عمر مجرّد زندگی كرد. مرحوم جهانگیرخان قشقایی در اصفهان- كه حكیم و فیلسوف بود- تا آخر عمر مجرّد زیست. آخوند كاشی كه برایش كرامتی قائل بودند نیز همین طور. مرحوم آقاشیخ محمد حسن طالقانی هم مجرّد زندگی كرد.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است