در
کتابخانه
بازدید : 888033تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">بخش اوّل: بحثهای ایرادشده در جمع دبیران تعلیمات دینی</span>بخش اوّل: بحثهای ایرادشده در جمع دبیران تعلیمات دینی
Expand پرورش عقل پرورش عقل
Expand تربیت عقلانی انسان تربیت عقلانی انسان
Expand پرورش استعدادهاپرورش استعدادها
Expand مسئله عادت مسئله عادت
Expand فعل اخلاقی (1) فعل اخلاقی (1)
Collapse فعل اخلاقی (2) فعل اخلاقی (2)
Expand فعل اخلاقی (3) فعل اخلاقی (3)
Expand بررسی نظریه نسبیّت اخلاق بررسی نظریه نسبیّت اخلاق
Expand حدیث علی علیه السلام و نظریه نسبیّت اخلاق حدیث علی علیه السلام و نظریه نسبیّت اخلاق
Expand پیوند عبادت با برنامه های تربیتی پیوند عبادت با برنامه های تربیتی
Expand كرامت نفس در قرآن و حدیث كرامت نفس در قرآن و حدیث
Expand ریشه الهامات اخلاقی ریشه الهامات اخلاقی
Expand توسعه «خودی» توسعه «خودی»
Expand <span class="HFormat">بخش دوّم: بحثهای انجمن اسلامی پزشكان</span>بخش دوّم: بحثهای انجمن اسلامی پزشكان
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
نظریه دیگری هست كه همان نظریه عقلانی است ولی به شكل دیگری نه به صورت عقل فردی [1]و آن این است كه گفته اند در جهان، زیبایی منحصر به زیبایی حسی نیست، زیبایی و جمال معنوی هم خود حقیقتی است، و همین طور كه جمالهای حسی ناشی از تناسب است، یعنی تناسب یك عامل اساسی در پیدایش زیبایی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 755
حسی است، تناسب در امور معنوی و روحی نیز عامل جمال و زیبایی روحی است و انسان بالفطره عاشق جمال و زیبایی است. می گویند كار اخلاقی یعنی كار زیبا، و زیبایی عقلی ناشی از تناسب است.
اخلاقیون می گویند ریشه همه اخلاقها عدالت است [2]، و عدالت را به موزون بودن تفسیر می كنند و آنگاه اخلاق فاضله را حد وسط قرار می دهند، یعنی اخلاق موزون. همین طور كه اگر انسانی از دو چشمش یكی درشت و یكی ریز باشد طبعا بدگِل است ولی اگر هر دو مثل هم باشند البته زیباتر است، و به طور كلی در زیبایی بدن انسان در هر عضو یك نسبت و فرمول مخصوص هست كه اگرچه قابل تعریف نیست ولی قدر مسلّم این است كه این نسبت به كار رفته است، در خصایص روحی و معنوی انسان هم اگر این تناسب به كار برود یك نوع زیبایی به وجود می آید. مثلاً انسان خوب است درشتخو باشد یا نرمخو؟ یك حالت حد وسطی میان درشتی و نرمی هست كه نه انسان آنچنان درشتخو باشد كه دیگران رنج ببرند و نه آنچنان نرمخو كه او را به تمسخر گیرند. به قول سعدی:
درشتی و نرمی به هم در به است
چو رگزن كه جرّاح و مرهم نِه است
وقتی كسی این حالت را پیدا می كند، افراد دیگر او را دوست دارند. ما، آدمهای خوب و اخلاقی و عادل و مسلط بر شكم و غضب و شهوات خود را كه هركدام از این قوا و استعدادهای خویش را در جای خود به كار می برند دوست داریم و شیفته آنها می شویم و به آنان ارادت پیدا می كنیم. به عقیده این دسته، این ارادت پیدا كردن به آدمهای خوب یك نوع جمال پرستی است. در نظر اینها ریشه خُلق خوب یا فعل اخلاقی، زیبایی است و پایه زیبایی تناسب است. این است كه وقتی می خواهند اخلاق خوب را به دست دهند می گویند آنگاه كه قوا و غرایز در حد افراط یا تفریط نباشند اخلاق عالی به وجود می آید. پس به قول اینها معیار، زیبایی است و پایه زیبایی تناسب می باشد و این مبتنی بر این اصل فلسفی و روانی است كه زیبایی منحصر به زیبایی حسی نیست بلكه زیبایی معنوی هم هست، و دلیلش این است كه افراد بشر وقتی فرد دیگری را كه به اخلاق خوب (اخلاق متناسب) آراسته است می بینند همان عكس العمل در آنها پیدا می شود كه در مقابل جمالها پدید می آید،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 756
یعنی شیفته و فریفته می شوند، اصلاً عاشق می شوند، نوع خاصی از عشق. چرا مردم به اولیاءاللّه عشق می ورزند؟ دوستی بدون زیبایی امكان ندارد. حتما در او یك زیبایی هست.
ویل دورانت در كتاب لذات فلسفه جمله ای از افلاطون نقل می كند كه:
هوشیاری، عمل هوشیارانه نیست [3]بلكه زیبایی و تناسب میان عوامل خُلقی فرد است. به عبارت دیگر هوشیاری یعنی حسن تركیب و لطف ترتیب رفتار انسانی. خیر مطلق در تیزهوشی یا توانایی غیراخلاقی نیست، بلكه عبارت است از تناسب اجزاء با كل، خواه در فرد و خواه در اجتماع.
جمله بسیار خوبی است.
این هم یك بیان در معیار فعل اخلاقی، و عامل اجرایش هم برمی گردد به حس جمال دوستی در انسان، با توجه به این نكته كه حس زیبایی و جمال در انسان منحصر و محدود به جمال حسی و زیبایی جسمانی نیست.

[1] - . اگرچه از آن، تعبیر به عقل كرده اند ولی می شود آن را غریزه جداگانه دانست.
[2] - . در جامع السعادات بحثی هست در این مورد.
[3] - . هركاری را كه از روی هوشیاری انجام شود هوشیاری نمی گوییم.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است