در
کتابخانه
بازدید : 888238تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">بخش اوّل: بحثهای ایرادشده در جمع دبیران تعلیمات دینی</span>بخش اوّل: بحثهای ایرادشده در جمع دبیران تعلیمات دینی
Expand پرورش عقل پرورش عقل
Expand تربیت عقلانی انسان تربیت عقلانی انسان
Expand پرورش استعدادهاپرورش استعدادها
Expand مسئله عادت مسئله عادت
Expand فعل اخلاقی (1) فعل اخلاقی (1)
Expand فعل اخلاقی (2) فعل اخلاقی (2)
Collapse فعل اخلاقی (3) فعل اخلاقی (3)
Expand بررسی نظریه نسبیّت اخلاق بررسی نظریه نسبیّت اخلاق
Expand حدیث علی علیه السلام و نظریه نسبیّت اخلاق حدیث علی علیه السلام و نظریه نسبیّت اخلاق
Expand پیوند عبادت با برنامه های تربیتی پیوند عبادت با برنامه های تربیتی
Expand كرامت نفس در قرآن و حدیث كرامت نفس در قرآن و حدیث
Expand ریشه الهامات اخلاقی ریشه الهامات اخلاقی
Expand توسعه «خودی» توسعه «خودی»
Expand <span class="HFormat">بخش دوّم: بحثهای انجمن اسلامی پزشكان</span>بخش دوّم: بحثهای انجمن اسلامی پزشكان
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
گروه دیگر باز اخلاق را از مقوله زیبایی می دانند ولی زیبایی را اولاً و بالذات در خود روح انسان وارد می كنند و می گویند: به طور كلی هرجا كه تناسب وجود داشته باشد زیبایی هم هست و وحدت هم پیدا می شود، یعنی جزء با كل خود رابطه متناسب دارد. همین طور كه اجزاء بدن انسان اگر در وضع خاصی قرار بگیرد ایجاد حسن تركیب و لطف و زیبایی می كند به طوری كه حس انسان مجذوب آن می شود و زیبایی در جسم جز تناسب اندام چیز دیگری نیست، مجموع قوا و استعدادهای
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 760
روحی كه در انسان هست نیز اگر ریز و درشت نباشد یعنی هركدام در یك حد و اندازه معینی كه برای آن مقرّر است باشد، تناسب و زیبایی پیدا می شود و خود روح زیبا و مطلوب می گردد برای خودش و برای كسی كه آن روح را مشاهده می كند. و لهذا می گویند كه هر قوّه و استعدادی در انسان یك حد مشخص دارد؛ از آن بیشتر باشد افراط است، از آن كمتر باشد تفریط است، مثل اینكه چشم انسان یك اندازه معین دارد، از آن بزرگتر باشد زشت است، كوچكتر هم باشد نازیباست. مثلاً به انسان قوّه خشم داده شده. این قوّه یك حد معینی دارد؛ از آن كمتر باشد نازیبا و نامتناسب است، از آن بیشتر باشد نیز همین طور. منتها صحبت در این است كه ما این معیار را از كجا به دست آوریم و حد وسط را چگونه تعیین كنیم؟ مثلاً خشم انسان چقدر باشد حد متوسط است؟
اینجا دو جور ممكن است جواب دهند: یكی اینكه زیبایی، مطلقا قابل تعریف نیست. مگر زیبایی حسی را كه انسان احساس می كند با تعریف احساس می كند؟ ! كسی كه جمالی را با زیبایی اش درك می كند آیا قبلاً برایش تعریف كرده اند كه جمال زیبا آن است كه چشم این جور باشد، ابرو این جور باشد و. . . ؟ نه، این یك چیزی است كه ذوق او باید آن را درك كند و قبل از آنكه بتواند آن را تعریف كند به سوی آن كشیده شود. این امر برای او یك امر عقلی است. در زیبایی عقلی هم همین طور است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است