درباره ی نقش زن در ساختن تاریخ و اینكه تاریخها و حادثه ها
جلد یازدهم . ج11، ص: 529
مختلف است، رجوع شود به ورقه های عشق و زندگی كه بحث جالبی
شده است. اینك خلاصه و تهذیب:
نقش زن در تاریخ دو گونه است: مستقیم و غیرمستقیم. نقش
غیرمستقیمش این است كه سازنده ی مرد بوده است و مردْ سازنده ی
تاریخ؛ سازندگی اش برای مرد اعم است از تأثیرش در محیط
خانواده به صورت مادر یا همسر و یا در خارج به صورت معشوقه و
یا به طور كلی كه مردان برای جلب زنان قهرمانیها كرده اند
[1] و
[2].
اما تأثیر مستقیم. در اینجا جوامع و مكتبها سه گونه است. در
برخی جوامع و بر اساس برخی مكتبها نقش مستقیم زن منفی است.
در این جوامع زن جز در خانه كاری ندارد و استعدادهای انسانی اش
یعنی آگاهی و بیداری، اراده و اختیار، هنر و خلاقیت، عبادت و
سلوك الی اللّه، هیچ كدام رشد ندارد و فقط وسیله ی ارضاء مرد است،
عروسك است، «شی ء» است. اما چون در این جوامع زن محدود
است به درون خانواده و تنها وسیله ی كامیابی هر مرد همسر اوست
«گرانبها» است. پس در این جوامع زن یك «شی ء گرانبها» است مانند
هر شی ء نفیس دیگر (برلیان، جواهر، فرشهای قیمتی) اما نقش
سازنده در تاریخ ندارد. این گونه تواریخ صرفاً «مذكر» است. در این
گونه جوامع زن هرچه بی خبرتر بهتر و گرانبهاتر، هرچه بی اراده تر
جلد یازدهم . ج11، ص: 530
گرانبهاتر و بهتر، و هرچه بی زبان تر و هرچه منفعل تر و هرچه دست و
پا چلفتی تر و هرچه متكی تر در حوائج زندگی بهتر. بسیاری از
جوامع قدیم اینچنین بوده است.
اما نوع دوم. در برخی جوامع زن از خانه بیرون آمده است و
وارد اجتماع شده و در تحصیل و شئون اجتماعی و هنری شركت
كرده و به صورت «شخص» درآمده است، اما نظر به اینكه حریم را
كنار گذاشته و در دسترس مرد قرار گرفته و اماكن عمومی، كاباره ها،
دانسینگها، خیابانها پر است از جنس زن در حالی كه خود را به
نمایش و در معرض فروش گذاشته است، بی ارزش و بی بهاست،
یعنی شخص است اما بی ارزش. آیا می توان گفت این ارزش برای زن
در اثر بی شخصیتی بوده است؟ نه. در ورقه های مربوط به روحیه ی زن
ثابت شده كه گرانبها بودن زن برای مرد یك ارزش اصیل است، بلكه
اصیل ترین ارزشهاست. در این گونه جوامع- كه جوامع جدید
اروپایی از این قبیل است- تاریخ، «مذكر- مؤنث» است و به تعبیر ما
«مذنّث» است.
نوع سوم این است كه زن هم شخص باشد و هم گرانبها؛ یعنی هم
استعدادهای عقلانی، فنی، هنری، اجتماعی و حقوقی، اخلاقی،
عرفانی او رشد داده شود و هم حریم میان او و مرد حفظ شود و از
ابتذال دور نگه داشته شود، نه محبوسیت و نه اختلاط. در این گونه
جوامع زن شخص است و گرانبها و مؤثر در تاریخ و شریك در
ساختن تاریخ، و چنین تاریخ نیز «مذنّث» است اما با حفظ اینكه مرد
در مدار خود و زن در مدار خود قرار گیرد.
در ورقه های زن در قرآن گفته ایم كه اسلام با آن فكر كه زن را
عنصر فریب و گناه می داند و شیطان كوچك و معتقد است شیطان زن
را فریفت و زن آدم را، مخالف است، هر دو از جهت پذیرش امر
رحمانی و تأثر از وسوسه ی شیطانی علی السویه اند.
و گفته ایم كه قرآن مخصوصاً از قدّیسات و قهرمانان معنوی زن
جلد یازدهم . ج11، ص: 531
یاد كرده است و اجتماعی نیز. علیهذا توجیه تاریخ از نظر قرآن
توجیه «مذنّثانه» است.
و در محل خود گفته ایم كه در تاریخ ظهور اسلام، تاریخ فرهنگ
اسلام، زن نقش مؤثر در تاریخ داشته است، و گفته ایم كه حادثه ی كربلا
یك حادثه ی «مذنّث» است، هم مرد در آن نقش مؤثر دارد و هم زن.
[1] . ر. ك: ورقه های زن در اسلام. در ورقه های تفاوت زن و مردصفحه ی 503 از اشلی مونتاگو نقل كرده ایم كه «مطالعه ی سرگذشت مردان و نوابغی كه نامشان بر عرصه ی روزگار باقی مانده، ما را بدین واقعیت مسلّم می رساند كه «زنی» پایه و شالوده ی اصلی شاهكارهای آنان بوده است. . . »
ایضاً رجوع شود به ورقه های عشق و زندگی ص 436.
[2] . برای این جهت رجوع شود به ورقه های عشق و زندگی صفحات 436. . . و ورقه های تأثیر زن در مفتون كردن مرد، ستاد قدرت زن، زن- رابطه ی حسن و عشق و تجلی و ظهور، زن- علاقه به جلب دل مرد، قدرت و تأثیر عظیم زن در مرد (اشعار نظامی) ، محبت مرد به زن و ریشه ی آن از نظر عرفانی، تأثیر زن در مرد یا نوع قدرت زن، تفاوت زن و مردص 488 و 513، سخن خوب ناپلئون درباره ی خودش و ژوزفین، زن- عشق و امتناع ظریفانه، ایضاً ورقه های زن در اسلام، اشعار هارون الرشید.