1. چرا انسان در اخلاق احتیاج به متمم الجعل دارد؟
2. اثر تربیت و اخلاق و اینكه اخلاق به خاطر هدف معین است.
3. جز اخلاق نیچه ای و ماكیاولی و كمونیستی، همه ی اخلاقهای
اجتماعی متوجه جلوگیری از خودخواهی است، زیرا بشر، رسیده به
آنجا كه طبعاً بشر خودخواه است و باید با تربیت او را از خودخواهی
رهانید.
4. پس مسئله ی خودی در اخلاق مهمترین مسئله است و فضایل
اخلاقی بر نفی خودی است.
5. نفی خودی در اسلام به معنی توسعه و تلطیف است نه به معنی
زجر و كشتن كه در اخلاقهای بودایی هندی و چینی و مانوی و غیره
آمده است.
6. نفی خودی به همان معنی صحیحش آیا جز بر پایه ی ایمان و
دین میسر است؟ آیا منطق همه ی اینها و پایه ی همه ی اینها و پشتوانه ی همه ی
اینها و اعتبار همه ی اینها معرفة اللّه نیست؟ آیا عقل و علم قادر است كه
به بشر اخلاق اجتماعی بدهد یا نه؟
جواب این است كه خاصیت عقل به نفع خود كار كردن است.
7. انواع خودیها را و صفات عارض بر خودیها را باید شناخت و
فهمید كه آنچه در اروپاییان است اخلاق انسانی نیست، اخلاق ملی
است.
8. شعاع دایره ی خودی در اسلام تا بی نهایت است. ترحم اساس
است.
9. فرق است بین تجاوز و مجازات.
10. مكتبهای اخلاقیِ مبتنی بر خودخواهی، عكس العمل شدید
جلد یازدهم . ج11، ص: 178
و افراطی بوده از ناحیه ی كسانی كه متوجه استفاده های سوء گروهی
خودخواه از مفاهیم عالی ترك خودخواهی شده اند. اخلاق
ماركسیستی یا نیچه ای اینچنین است. اینها را نمی توان یك مكتب
اخلاقی كامل خواند، واكنشهای شدیدی هستند كه در شرایط محدود
و موقتی مفیدند.
اما در اخلاق اسلامی در عین ترك خودخواهی، حفظ حقوق
فردی و حفظ خودی و شخصیت خودی، آنجا كه این دژ مورد حمله
و در حصار دیگران قرار می گیرد، واجب و لازم شمرده شده است.
11. در مكتب امام حسین هردو جهت پیداست، هم ترك
خودخواهی به معنی توسعه ی وجود و شخصیت تا آنجا كه شامل دشمن
هم می شود، و هم به معنی حفظ حقوق خود و دفاع از حق و شرافت
خود. در قسمت اول، داستان حرّ و داستان حمله ی شمر بهترین گواه
است و در قسمت دوم، حمله ها و شعارهای آن حضرت:
الا و ان
الدعی بن الدعی قد ركز بین اثنتین، بین السلّة و الذلّة و هیهات منّا الذلّة. الموت خیر من ركوب العار. 12. آیه ی سخن طیّب، آیه و سوره ی تكذیب به دین.
13. اعلامیه ی حقوق بشر از طرف فرانسویها از قبیل نشر اسكناس
بدون پشتوانه بود.
14. منتهی
[1]شدن [این اعلامیه ] به كشتن زنان و اطفال بی گناه
به فجیع ترین وجهی و خراب كردن آثار تمدن و مؤسسات فرهنگی
در مقابل ملتی كه فقط حق مشروع خود را از ناشرین اعلامیه ی حقوق
بشر می خواست. اما فرانسویان مصداق قول حق بودند كه:
و من الناس
من یعجبك قوله فی الحیوة الدنیا و یشهد اللّه علی ما فی قلبه و هو ألدّ
الخصام. 15. طبیعی ترین محصول فلسفه های مادی، اگزیستانسیالیسم
در اخلاق و فاشیسم در سیاست است.
16. روش احمقانه ی برتراند راسل، زیرا راه سومی نیست.
جلد یازدهم . ج11، ص: 179
17. آری می شود با تلقین و تقلید، «خودی» را از بشر برای
هدف دیگر گرفت اما اساس ندارد و مصداق آیه ی كریمه است:
و مثل
كلمة خبیثة كشجرة خبیثة. . . 18. وجدان بدون خدا، محكمه ی بدون قاضی است.
19. انواع خودیها: خودی عاشق و معشوق، خودی مرغ و
جوجه، خودی خانواده، خودی باند، خودی ملی.
20. در كتاب جنگ جهانی پس از اشاره به یك مفهوم
اخلاقی. . .
[2]21. فرد ظالم و دموكرات، ملت ظالم و دموكرات. صفات فرد به
ملتها منتقل می شود: دروغ و تزویر و ظلم و استثمار و نفاق. واحد
فرق می كند، واحد بزرگتری می شود با خُلقی عظیم تر و وسیع تر.
22. آدم شدن وقتی است كه انسان همه را مانند خود، آدم به
حساب آورد.
23. فرق بین تجاوز و مجازات.
24. سوره ی نساء، آیه ی 135:
یا ایها الذین امنوا كونوا قوامین بالقسط شهداء للّه و لو علی
انفسكم او الوالدین و الاقربین ان یكن غنیاً او فقیراً فاللّه اولی
بهما فلا تتبعوا الهوی ان تعدلوا و ان تلوا او تعرضوا فان اللّه كان
بما تعملون خبیراً. سوره ی مائده، آیه ی 8:
یا ایها الذین امنوا كونوا قوامین للّه شهداء بالقسط و لایجرمنّكم
شنئان قوم علی الاّ تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی و اتقوا اللّه
ان اللّه خبیر بما تعملون.
جلد یازدهم . ج11، ص: 180
حضرت امیر می فرماید:
ولكن هیهات ان یغلبنی هوای و یقودنی جشعی الی تخیر
الاطعمة و لعلّ بالحجاز او الیمامة من لا طمع له فی القرص و لا
عهد له بالشبع. . . و حسبك داء. . . أ اقنع من نفسی بأن یقال
امیرالمؤمنین و لا اشاركهم فی مكاره الدهر.
[1] [این طور خوانده شد. ]
[2] [در اصلِ نسخه ی دستنویس به همین شكل است. ]