اساس توبه، پشیمانی و تصمیم به ترك گناه است و به عبارت
دیگر تغییر نیت و تغییر مسیر است، لكن پشیمانی دو نوع است:
كاذب و صادق. پشیمانی كاذب آن وقت است كه آدمی كیفر و چوب
قانون را بالای سر و حاضر می بیند و بدیهی است كه هر گناهكاری
اگر در حال گناه چوب كیفر را مشاهده می كرد مرتكب نمی شد؛ این
چیزی شبیه به اجبار و الجاء و اضطرار است. توبه و ترك گناه آنگاه
اختیار محسوب می گردد كه آدمی گناه را نقد و حاضر ببیند و كیفر را
نسیه و غایب، و آنگاه گناه را ترك كند.
توبه در دو موقف پذیرفته نمی شود: یكی در همین دنیا هنگام
مشاهده ی كیفر
(و لا نتخوّف قارعة حتی تحل بنا)و یكی در آن جهان
مطلقاً. راجع به این جهان درباره ی فرعون دارد:
آلآن و قد عصیت قبل، و
در سوره ی مؤمن، آیه ی 84، 85:
فلما رأوا بأسنا قالوا آمنا باللّه وحده و كفرنا بما كنا به مشركین. فلم یك ینفعهم ایمانهم لما رأوا بأسنا. . . ایضاً سوره ی انعام، آیه ی 158:
هل ینظرون الاّ أن تأتیهم الملائكة. . . و اما راجع به جهان آخرت كه توبه پذیرفته نمی شود، نه بدان
جهت كه كیفر مشهود و نقد و حاضر است، بلكه بدان جهت كه آن
جهان، جهان عمل و تغییر و تكامل نیست و به تعبیری كه ما در ورقه ی
جداگانه كردیم انسان تا در این جهان است روی درخت طبیعت
است و می تواند از راه رگ و ریشه ی درخت استفاده كند ولی همین كه
جدا شد، دیگر آن راه به سوی او بسته است.
جلد یازدهم . ج11، ص: 41