در
کتابخانه
بازدید : 52803تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
ادّعای این دانشمند كه می گوید منشأ اعتقاد مسلمانان به درس ناخواندگی پیغمبر فقط تفسیر كلمه ی «امّی» بوده است بی اساس است، زیرا:

*اوّلاً، تاریخ عرب و مكّه ی مقارن ظهور اسلام گواه قاطع بر درس ناخواندگی پیغمبر است. قبلاً توضیح داده ایم كه وضع خواندن و نوشتن در محیط حجاز، مقارن ظهور اسلام، آنچنان محدود بوده است كه نام فرد فرد كسانی كه با این صنعت آشنا بودند به واسطه ی كثرت اشتهار در متون تواریخ ثبت شده است و احدی پیغمبر را جزء آنان به شمار نیاورده است. فرضاً در قرآن اشاره و یا تصریحی به این مطلب نمی بود، مسلمین مجبور بودند به حكم تاریخ قطعی قبول كنند كه پیغمبرشان درس ناخوانده بوده است.

*ثانیاً، در خود قرآن آیه ی دیگری هست كه از آیات سوره ی اعراف كه در آنها كلمه ی «امّی» به كار رفته است صراحت كمتری ندارد. مفسّران اسلامی در مفهوم كلمه ی «امّی» كه در آیات سوره ی اعراف هست كم و بیش اختلاف نظر دارند، ولی در مفهوم این آیه از نظر دلالت بر درس ناخواندگی پیغمبر اكرم هیچ گونه اختلاف نظر ندارند. آن آیه این است:

وَ ما كُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِیَمِینِكَ إِذاً لاَرْتابَ اَلْمُبْطِلُونَ [1].

تو پیش از نزول قرآن هیچ نوشته ای را نمی خواندی و با دست راست خود (كه وسیله ی نوشتن است) نمی نوشتی. و اگر قبلاً می خواندی و می نوشتی، یاوه گویان شك و تهمت به وجود می آوردند.
این آیه صراحت دارد كه پیغمبر، قبل از رسالت نه می خوانده و نه می نوشته
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 226
است. مفسّران اسلامی عموماً این آیه را همین طور تفسیر كرده اند؛ امّا مشار الیه مدّعی است كه در تفسیر این آیه نیز اشتباه شده است؛ مدّعی است كلمه ی «كتاب» در این آیه اشاره به كتابهای مقدّس است از قبیل تورات و انجیل؛ مدّعی است این آیه می گوید تو قبل از نزول قرآن با هیچ كتاب مقدّسی آشنا نبودی، زیرا این كتابها به زبان عربی نبود، و اگر آن كتابها را كه به زبان غیر عربی است خوانده بودی مورد شك و تهمت یاوه گویان واقع می شدی.

این ادّعا صحیح نیست. «كتاب» در لغت عربی، بر خلاف مفهوم رایج امروز این كلمه در زبان فارسی، به معنی مطلق نوشته است، خواه نامه باشد یا دفتر، مقدّس و آسمانی باشد یا غیر مقدّس و غیر آسمانی. در قرآن كریم این كلمه مكرّر استعمال شده است:

گاهی در مورد نامه ای كه میان دو نفر مبادله می شود به كار رفته است، مانند آنچه درباره ی ملكه ی سبا آمده است:

یا أَیُّهَا اَلْمَلَأُ إِنِّی أُلْقِیَ إِلَیَّ كِتابٌ كَرِیمٌ `إِنَّهُ مِنْ سُلَیْمانَ [2].

ای بزرگان! نامه ای گرامی به من رسیده است. نامه از سلیمان است.
و گاهی در مورد قراردادی كه به عنوان سند میان دو نفر مبادله می شود استعمال شده است:

وَ اَلَّذِینَ یَبْتَغُونَ اَلْكِتابَ مِمّا مَلَكَتْ أَیْمانُكُمْ فَكاتِبُوهُمْ [3].

بردگانی كه مایل اند طبق یك قرارداد، خود را آزاد كنند، تقاضای آنان را بپذیرید و با آنها قرارداد مبادله كنید.
و گاهی در مورد الواح غیبی و حقایق ملكوتی كه حكایت علمی از حوادث جهان دارند به كار رفته است:

مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 227
وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاّ فِی كِتابٍ مُبِینٍ [4].

هیچ تر و یا خشكی نیست مگر آنكه در نوشته ای روشن مضبوط است.
در قرآن كریم تنها در مواردی كه كلمه ی «اهل» به این كلمه اضافه شده و «اهل الكتاب» گفته شده است، اصطلاح خاصّی منظور شده است.

اهل كتاب یعنی پیروان یكی از كتب آسمانی. در سوره ی نساء آیه ی 153 چنین می فرماید:

یَسْئَلُكَ أَهْلُ اَلْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَیْهِمْ كِتاباً مِنَ اَلسَّماءِ. پیروان كتاب آسمانی از تو می خواهند كه از آسمان نامه ای بر آنها فرود آوری.
در این آیه این كلمه دو نوبت ذكر شده است: یك نوبت با كلمه ی «اهل» و یك نوبت تنها. آنجا كه كلمه ی «اهل» به این كلمه اضافه شده است مقصود كتاب آسمانی است، و آنجا كه تنها ذكر شده یك نامه ی ساده است.

بعلاوه، جمله ی «و لا تخطّه بیمینك» خود قرینه است كه مقصود این است: «تو نه می خواندی و نه می نوشتی، و اگر خواندن و نوشتن می دانستی تو را متّهم می كردند كه از جای دیگر گرفته و نوشته ای، امّا چون تو نه خواندن می دانستی و نه نوشتن، پس جایی برای این تهمت نیست» .

امّا اگر مقصود این باشد كه تو كتابهای مقدّس را چون به زبان دیگر است نخوانده ای، معنی آیه این خواهد بود: «تو قبلاً به زبانهای دیگر نمی خواندی و به آن زبانها نمی نوشتی» و البتّه معنی درستی نیست، زیرا تنها خواندن آن كتابها با آن زبانها كافی بود برای تهمت؛ لازم نبود كه حتماً با آن زبانها بتواند بنویسد؛ همین قدر كه با آن زبانها می خواند و لو با زبان خودش می نوشت، كافی بود كه مورد تهمت قرار گیرد.

آری، در اینجا نكته ای هست كه ممكن است مؤیّد نظر آقای دكتر سیّد عبد اللّطیف باشد هر چند خود وی متذكّر این نكته نشده است، هیچ یك از مفسّران نیز به آن توجه نكرده اند.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 228
در این آیه ی كریمه كلمه ی «تتلوا» به كار رفته است كه از مادّه ی «تلاوت» است. تلاوت همچنانكه راغب در مفردات گفته، اختصاص دارد به قرائت آیات مقدّس، بر خلاف كلمه ی «قرائت» كه اعمّ است. پس هر چند كلمه ی «كتاب» اعمّ است از كتاب مقدّس و غیر مقدّس، امّا كلمه ی «تتلوا» اختصاص دارد به قرائت آیات مقدّس.

ولی ظاهراً علّت اینكه در اینجا كلمه ی «تتلوا» به كار رفته است این است كه مورد بحث، قرآن است و از لحاظ «مشاكله» كه جزء صنایع بدیعیّه است، در مورد قرائت سایر چیزها نیز این كلمه به كار رفته است؛ مثل این است كه چنین گفته باشد: «تو اكنون قرآن تلاوت می كنی، ولی قبل از قرآن هیچ نوشته ای را تلاوت نمی كردی» .

آیه ی دیگری كه مشعر بر درس ناخواندگی رسول اكرم است آیه ی 52 از سوره ی شوری است:

وَ كَذلِكَ أَوْحَیْنا إِلَیْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما كُنْتَ تَدْرِی مَا اَلْكِتابُ وَ لاَ اَلْإِیمانُ. ما قرآن را كه روح و حیات است، از «امر» خود بر تو وحی كردیم. تو قبلاً نمی دانستی نوشته چیست، ایمان چیست.
این آیه می گوید تو قبل از نزول وحی با كتاب و نوشته آشنا نبودی. آقای دكتر سیّد عبد اللّطیف از این آیه ذكری به میان نیاورده است. ممكن است بگوید مقصود از كلمه ی «كتاب» در این آیه نیز متون مقدّس است كه به زبان غیر عربی بوده است. جواب همان است كه در آیه ی پیش گفتیم.

مفسّران اسلامی به دلیلی كه بر ما روشن نیست گفته اند مقصود از كتاب، خصوص قرآن است. بنا بر این تفسیر، این آیه از مورد استدلال خارج است.

*ثالثاً، مفسّران اسلامی هرگز در مفهوم كلمه ی «امّی» وحدت نظر نداشته اند؛ در صورتی كه درباره ی درس ناخواندگی و آشنا نبودن رسول اكرم قبل از رسالت با خواندن و نوشتن، همواره وحدت نظر میان همه ی مفسّران بلكه میان جمیع علمای اسلام وجود داشته است و این خود دلیل قاطعی است كه منشأ اعتقاد مسلمین به درس ناخواندگی رسول اكرم تفسیر كلمه ی «امّی» نبوده است. امّا مفهوم كلمه ی «امّی» .
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 229

[1] . عنكبوت/48.
[2] . نمل/29 و 30.
[3] . نور/33.
[4] . انعام/59.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است