ما در مقدمه ی جهان بینی اسلامی از جمله مزایای جهان بینی مذهبی
و فلسفی را نسبت به جهان بینی علمی، وضع ثابت و پایدار و یقینی
این جهان بینی معرفی كردیم.
در ورقه های «ماتریالیسم تاریخی- مسائل» درباره ی علل
انقلابات از نظر ماركس و دیگران بحث كردیم و نظر مؤلف را كه علت
را نه استثمارشدگی و عدم مالكیت و تمركز، بلكه موقعیت متزلزل و
ناپایدار ذكر كرده است [بیان كردیم. ] آنگاه در صفحه ی 55 نظر لنین را
در ضرورت داشتن ایدئولوژی خاص و در ذیل صفحه گرایش به یك
ایدئولوژی جزمی را ذكر كردیم و در صفحه ی 56 خود ما چنین توضیح
دادیم:
«این خود می رساند كه گرایش انسان به یك جهان بینی جزمی
و ایمان پایدار به آن و نداشتن موقعیت ناپایدار و متزلزل از نظر
پایگاه فكری و اعتقادی و گرایشی، نظیر گریز از موقعیت
جلد دوم . ج2، ص: 337
ناپایدار و متزلزل اجتماعی و اقتصادی یك نیاز فطری بشر
است. این گرایش یك نوع گرایش ضد مادیگری است (كه به
اصطلاح حتی ایدئولوژی را هم می خواهد علم باشد) به
صورت ناآگاهانه و بر ضد شعارهای ظاهری امثال لنین (كه
خود عملاً بر ضد آن بودند) . »
از اینجا معلوم می شود كه انتقاد امثال انور خامه ای كه چرا
ماركسیسم با اینكه متكی به علم است به جزم گراییده و تناقضی میان
ماركسیسم به مثابه علم و ماركسیسم به مثابه مسلك است، از یك
نظر صحیح نیست. اساساً لازمه ی مسلك بودن جزمی بودن است و
انسان بالفطره به مسلكی جزمی نیازمند است.