1. نیروی جاذبه بر همه ی اجسام جهان احاطه دارد، نیروی دافعه
ظاهرأ معلول حركت است. این دو نیرو حركات جهان را- از آنچه در
ذرّات اتمی است تا آنچه در ستارگان و كهكشانهاست- تنظیم
می كنند.
حكما
[1]می گویند در همه ی نباتات و حیوانات قوّه ی جذب و دفع هست. می گویند در آنها سه نیروی اصلی است: غاذیه، نامیه، مولّده.
چهار قوه ی دیگر در خدمت غاذیه اند: جاذبه، دافعه، هاضمه، ماسكه.
دلیل جاذبه در انسان و حیوان به عقیده ی قدما یكی نیروی جذبی است
كه در معده نسبت به غذا و آب است. به هر حال در اینكه بدن مواد
غذایی را جذب می كند بحثی نیست. دلیل دافعه یكی حالتی است كه
در وقت قی پیدا می شود یا در حال دفع فضولات. می گویند ابزار
نیروی جاذبه در بدن الیافی است كه از بالا به پایین امتداد یافته، و
ابزار نیروی دافعه لیفهایی است در عرض كه آنها را قطع می كند،
همان طوری كه ابزار نیروی ماسكه لیفهای مورّب است. حتی می توان
گفت نفس كشیدن، جذب و دفع است. در بدن از راه خون دائماً جذب
و دفع صورت می گیرد. كار هر یك از قلب و ریه و كبد جذب و دفع
است.
2. انسانها نیز از لحاظ اجتماعی باید هم دارای جاذبه باشند و
هم دافعه. انسانها بر چهار قسمند:
الف. نه جاذبه دارد و نه دافعه، مهمل و بی شخصیت و بی اثر
صرف.
ب. دافعه دارد و جاذبه ندارد. چون هیچ وقت همه ی مردم بد
نمی شوند، پس كسی كه همه را دفع می كند و همه او را دفع می كنند
آدم خوبی نیست.
ج. جاذبه دارد و هیچ دافعه ندارد، با همه می جوشد، با هیچ كس
جلد دوم . ج2، ص: 285
مخالفت نمی كند، هیچ كس از او ناراحت نیست و هیچ كس هم
مزاحم او نیست، چنانكه عرفی می گوید:
چنان با نیك و بد خو كن كه بعد از مردنت عرفی
مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند
یك همچو كسی از لحاظ منطق صومعه نشینی و جدا بودن از
اجتماع ممكن است آدم خوبی شناخته شود اما از لحاظ منطق
اسلامی كه انسان باید با اجتماع خود كار داشته باشد و مسؤول
اجتماع است [و] قهراً میان او و منافع دیگران تصادم و اصطكاك
پیدا می شود، آدم خوبی نیست. آدم خوب آن است كه با بدان در حال
جنگ و مبارزه باشد و در اجتماع ایده و هدف داشته باشد و در مقام
تحقق بخشیدن به هدف خود باشد، قهراً اصطكاك و تصادم پیدا
می شود.
د. این كه هم جاذبه داشته باشد و هم دافعه. همچو شخصی قهراً
باشخصیت هست، مهمل نیست. اما این هم دو جور است: یا جاذب
اخیار است و دافع اشرار (
اشدّاء علی الكفار رحماء بینهم) و
یا به عكس.
بعضی، افراد دیگر را بر محور منافع و مطامع جمع آوری می كنند
و بعضی، افراد دیگر را بر مبنای یك عقیده و فكر مقدس جمع آوری
می كنند.
خاصیت كسانی كه بر مبنای منافع و مطامع جمع شده اند این
است كه دوام ندارد، زیرا علت زود از میان می رود. همینكه علت
رفت، معلول هم از میان می رود.
الأخلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الاّ
المتقین. اذ تبرّأ الذین اتبعوا من الذین اتبعوا و رأوا العذاب و تقطعت بهم
الاسباب. ولی دوستیهای معنوی تا ابد باقی است.
دیگر اینكه دوستیهای معنوی با رفتن محور و مركز از بین
نمی رود، بلكه ممكن است در امتداد زمان قویتر بشود برخلاف
دوستیهای مادی كه زود از بین می رود.
علی علیه السلام می فرمود:
غداً ترون ایامی و یكشف لكم عن سرائری وجلد دوم . ج2، ص: 286
تعرفوننی بعد خلوّ مكانی و قیام غیری مقامی.
جذب و دفع یكی از مظاهر تضاد است در این جهان و اینكه این
جهان روی اصل تضاد در گردش است.
مردان حق، هم جاذبه ی قوی دارند و هم دافعه ی قوی. علی علیه السلام از
این جهت یعنی از نظر جذب و دفع قوی، از نظر دوستهای فداكار و
دشمنهای صددرصد آتشین در جهان بی نظیر است. تاریخ دوستها و
دشمنهای او در جهان تاریخ عجیبی است.
رجوع شود به ورقه های «جاذبه و دافعه ی علی علیه السلام» .
[1] رجوع شود به اسفار، جلد 4، صفحه ی 18.