كسانی كه از تمدن خارجی تعریف می كنند و یا به نحوی
توصیف و تشویق می كنند، سه دسته اند:
1. كسانی كه صرفاً ظواهر جلف و زننده و زیورها و آزادیهای به
معنای بی بند و باری ها را می بینند و می گویند و می نویسند، معاشقه ها
و رقصها و غیره.
2. كسانی كه اصول حاكم بر زندگی آنها را و صنایع آنها را و
اصول اجتماعی و اقتصادی آنها را، نظم زندگی، كار و فعالیتهای آنها،
علم ودانایی آنها و این امور را می نویسند. البته واضح است كه این
دسته چقدر بر دسته ی اول ترجیح دارند. لازمه ی دعوت دسته ی دوم این
است كه مردم ما اصول زندگی حاضر آنها را ببینند و سرمشق بگیرند
و عمل كنند و اگر بنای تقلید از اروپاگری هست، به جای تقلید از مد
و لباس و طرز غذا خوردن و آداب معاشرت و اسم گذاری بچه ها و
تلفظ به لغات و كلمات آنها و گفتن گودبای و بای بای و پذیرایی با
ویسكی و سایر مشروبات الكلی و امثال آنها، علم آنها و نظم و كار و
فعالیت و صنعت آنها را یاد بگیرند. این دسته، آن دسته را سطحی
می خوانند و می گویند شما ظواهر و عوارض و احیاناً عوارض
استجراری را می بینید و اساس را نمی بینید. این دسته خیابانها و
میدانها و تالارها و كارخانه های عظیم به انواع مختلف را همیشه
شاهد می آورند.
3. كسانی هستند كه علت موفق شدن اروپایی را به این علم و
نظم و صنعت، حس آزادی خواهی و مقاومت در برابر قلدرها و
جلد دوم . ج2، ص: 251
شهامتها برای آزادی خواهی و [از] خودگذشتگی ها و اینكه آنها
آزادی را از هر چیزی عزیزتر می دانند ذكر می كنند، مردم را توجه
می دهند به مجسمه های فداكاری در میدانها و به تاریخ انقلابها و
مقاومتها.
نوعاً مجله های ما و روزنامه نویس های ما از دسته ی اول
می باشند. آقای راشد در سخنرانیهای «مایه های فرهنگ یك ملت»
در جلد 16 و در عموم سخنرانیهایش از دسته ی دوم، و آقای مهندس
بازرگان در سخنرانی «خداپرستی و افكار روز» و غیره جزء دسته ی
سوم می باشند. برای درك منطق دسته ی سوم باید تاریخ قرون جدید و
متأخر خوانده شود.
درحقیقت می توان گفت كه دسته ی اول دعوت به فساد می كنند و
دسته ی دوم دعوت به صلاح می كنند ولی چیزی شبیه به طفره است و
دعوت دسته ی سوم تقلید صحیح و تبعیت صحیح و واقعی و مشروع
می باشد.
اساساً چندی است مخصوصاً بعد از دو خطابه ی اخیر آقای
تقی زاده در باشگاه مهرگان راجع به اخذ تمدن خارجی در نیمه ی دوم
سال 39، موضوع اخذ تمدن خارجی تاحدی به صورت جدی تر
موضوع روز شده و باید دید معنای اخذ تمدن خارجی چیست و
روح تمدن و سرّ موفقیت اروپایی چیست؟ (رجوع شود به دفتر 41،
شماره ی 101) .
بعضی از فضلای! ! ما كه سالها در اروپا به سر می برند و یا با خرج
و پول این مردم سالها برای مطالعه به آنجا می روند، به جای آنكه
مردم را به روح اصلی تمدن غربی آشنا كنند هرچند وقت یك بار در
بعضی مجلات افاضاتی! می فرمایند به اینكه مثلاً فلان كلمه آیا
صحیح است با ذال نوشته شود یا با زاء، و آیا فلان كلمه را خوب
است با واو بنویسیم و یا بدون واو، و اینها همانها هستند كه به
تعلیمات قدیمی عیب می گرفتند كه بی فایده است و مردم را به
حقیقت زندگی آشنا نمی كند.
جلد دوم . ج2، ص: 252
از قضا تاریخ در قرآن اولاً برای عبرت و درس است نه برای
قصه و حكایت، و ثانیاً قرآن هرگز به ذكر بناها و آثار صنعتی تمدن
نمی پردازد، به زر و زیورها نیز نمی پردازد، به دو چیز می پردازد: یكی
زندگانیهای باامنیت و سعادتمندانه و خوش، و یكی دیگر به
روحیه های حرّ و آزاد و مؤمن و مقاوم. ولی هیچ كدام از منادیان
فرنگ را ندیدیم كه روحیه های حرّ و آزاد جدید را به مردم معرفی
كنند.
رجوع شود به كتاب تسخیر تمدن فرنگی تألیف دكتر سید
فخرالدین شادمان.
در مسأله ی اخذ تمدن، مسأله ی عمده این است كه در عین استفاده،
استقلال فكری و سازمان روحی حفظ بشود. اینكه بعضی مانند نهرو
حتی لباس هندی را حفظ كرده اند برای این است كه استقلال
فكری شان محفوظ بماند. چرا انگلستان شعارهای قدیمی را حفظ
می كند؟ چون تا شعار حفظ نشود، روح و معنی و استقلال فكری
محفوظ نمی ماند. شعار به منزله ی پوسته است و استقلال فكری به منزله ی
هسته. لهذا می فرماید:
لاتلبسوا ملابس اعدائی و لاتأكلوا مآكل اعدائی
فتكونوا اعدائی. ناظر به جنبه ی شعارهاست و باید مخالفت به عنوان
حفظ استقلال فكری باشد (رجوع شود به ورقه ی «استقلال فكری-
فكر» ) .