[1]
تفسیر سوره ی بقره به نام مستعار مؤلف جواد صابر، مقدمه، صفحه ی 3:
«گروه بندی صدر اسلام به این ترتیب است: بلال و ابوذر و
مقداد كه طرفداران خانه ی فاطمه هستند و خصم اشرافیت و
سرمایه داری و تجاوزگری و ارتجاع حاكم از یك طرف،
اصحاب كبار و حافظان و قاریان قرآن و شب زنده داران از
طرف دیگر. »
2. ص 3:
«عبداللّه بن اُبیّ، روحانی بزرگ و یهودی منافق كه مدتها بر ضد
انقلاب جنگیده و اكنون وارد انقلاب شده و جبهه ی خارجی را
مبدل به جبهه ی داخلی كرده، بالاتر آنكه مفسر قرآن هم شده و
حتی پس از گذشتن هزار و چهارصد سال هم می بینیم كه نبوغ
تفسیری عده ای از مفسرین ما هم مرهون تجزیه و تحلیل ها و
برداشتها و اقوال همین مفسر شهیر است و البته از موقعیت
خاصی هم برخوردار است، چه از قدما می باشد. هر روز صدها
نفر در پای كرسی درس تفسیر او حاضر می شوند. »
عبداللّه بن ابیّ نه یهودی بوده و نه مفسر قرآن و به علاوه در زمان
حیات رسول خدا درگذشته است.
3. در پاورقی همین صفحه می نویسد:
«جنگ یمامه كه در حدود هفتصد و یا چهارصد و پنجاه و یا به
جلد دوم . ج2، ص: 221
كمترین شماره هفتاد تن از حاملان قرآن كشته شدند،
درحدود یك سال بعد از وفات پیغمبر میان مسلمانان و
طرفداران مسیلمه درگرفت. »
آنگاه می گوید:
«در تارك درخشان این گروه نام سالم مولی ابن حذیفه (سالم
موسی بن حذیفه ضبط شده) دیده می شود. تاریخ و علوم
قرآن، صفحه 99- 100. پیداست كه بنیانگذاران این جنگ چه
كسانی بودند. »
این نویسنده نمی داند كه این «سالم» درست است كه مولی بوده
و طبق منطق آقایان هر مولی باید مؤمن و گرونده به آل علی باشد،
ولی این مولی همان است كه با ته شمشیر به بازوی حضرت زهرا
كوبید: «و كان سبب وفاتها ان قنفذ مولی فلان لكزه بنعل السیف. »
(ظاهراً قنفذ همان سالم است. ) سالم همان است كه عمر می گفت: اگر
سالم زنده بود تردید نمی كردم كه خلافت را به او بسپارم، یعنی
ترجیح او بر علی.
از اینجا اطلاع تاریخی آقایان معلوم می شود.
4. در صفحات مقدمه، یك تاریخ ساختگی توده ای منعكس
است، همان طوری كه شریعتی هم چنین كاری می كرد، برای اینكه
مادیت تاریخ را كاملاً تثبیت نمایند.
5. صفحه ی 9 درباره ی «منظور از اینكه امام باید تفسیر كند» بحث
می كند و می گوید:
«منظور این است كه امام بنشیند و شش هزار و چند صد آیه را
جلد دوم . ج2، ص: 222
یكی یكی تفسیر كند. امامها فرصت آن را نداشته اند. »
خود مؤلف فرصت داشته كه در ظرف سه چهار سال همه ی قرآن را
تفسیر كند، امامها در طول 250 سال فرصت نداشته اند!
بعد می گوید:
«اندیشه ی مفسر باید به سان اندیشه ی امام باشد و بر مبنای
آموزشها و اعمال او شكل گرفته باشد، یعنی تفسیرگو كسی
باشد كه در شرایط حساس و درگیریهای سخت و تضادهایی كه
امامان ما با آنها روبرو بودند قرار بگیرد و از آگاهی و شناخت
مخصوص امام برخوردار باشد تا از عهده ی حل این گونه تضادها
برآید. »
6. ص 10: آیا از چه دیدگاهی می شود قرآن را تفسیر كرد؟
پاسخ می دهد: از دید خدایی، یعنی بتواند اراده ی خداوند را
تشخیص داده و بشناسد.
اراده ی خداوند چگونه است و طرز تفكر او بر چه محوری
می گردد؟
پاسخ: اراده ی خداوند انقلابی است و طرز تفكر خداوند بر این
اساس استوار است كه توده های ضعیف. . .
این گونه تفاسیر، یعنی خالی كردن مفاهیم دینی از معنویت و همه
را تفسیر مادی كردن، به معنی خالی كردن زیرپای دین و مذهب است،
همان سیاستی كه ماركس پیشنهاد كرد كه برای مبارزه با دین باید
مفاهیم دینی را تفسیر مادی كرد و الحق بهترین راه همین است و
حدیث پیغمبر را به یاد می آورد كه مردمی درحالی كه رویشان به
اسلام است عقب عقب می روند، خود می پندارند به سوی دین
جلد دوم . ج2، ص: 223
می روند اما درواقع دور می شوند. برای جمله های ماركس رجوع
شود به كتاب ماركس و ماركسیسم، صفحه ی 284.
7. در تفسیر سوره ی حمد، صفحه ی 3 «اللّه» را به نحو مبهم تعریف
می كند كه با نفس تكامل هم قابل تطبیق است. در صفحه ی 14 از تفسیر
سوره ی بقره كه بعداً خواهیم گفت، معنی «اللّه» خوب روشن می شود.
ایندو باید به یكدیگر ضمیمه شود تا مقصود روشن گردد.
8. در تفسیر سوره ی بقره، صفحه ی 1 برداشتی از حروف مقطّعه دارد
كه لااقل می توان آن را هم برداشتی تلقی كرد، ولی تأویلات و
توجیهاتی دارد كه به هیچ شكل برداشت تلقی نمی شود.
9. ص 4 (تفسیر بقره) : ایمان به غیب یعنی ایمان به غیب
انقلاب.
10. صفحه ی 5: نماز، پیوستگی حزب توحید (رجوع شود، در
حدود نیم صفحه، ایضاً رجوع شود به صفحه ی 68) .
11. ص 6: انفاق برای گذار از مرحله ی غیب انقلاب به مرحله ی
شهادت انقلاب است.
12. ص 6: ایمان به آخرت یعنی ایمان به نظام برتر و مرحله ی
شهادت انقلاب.
13. ص 7 و 8: مفهوم جاودانگی به نحوی تفسیر شده كه همان
جاودانگی تز در سنتز را می رساند نه جاودانگی فردی «
هم فیها
خالدون» ، یعنی هر فرد خود را در نظام تكاملی اخلاق جاودانه
می سازد (رجوع شود به ماركس و ماركسیسم) . پس جاودانگی كفار
چه معنی و مفهومی دارد؟
14. ص 10: تفسیر عذاب عظیم به قرینه ی «
لهم» به عذاب در
همین دنیا.
15. ص 11: تفسیر مؤمن به انقلابی (و قهراً مستضعف) و تفسیر
منافق به گروهی از مستضعفین كه آلت دست كافرین اند و تفسیر
جلد دوم . ج2، ص: 224
كافرین به طبقه ی ضدمردم.
خلاصه همه ی قرآن را از دیدگاه طبقاتی تفسیر كرده اند، گویی
قرآن آمده است در هزار و چهارصدسال پیش كه نظریه ی ماتریالیسم
تاریخی ماركس را پیاده كند.
به این آقایان باید گفت اگر یك نفر ماتریالیست می خواست
همه ی قرآن را با معیارهای ماتریالیستی تفسیر كند، چگونه تفسیر
می كرد؟
16. عطف به نمره ی 7، تفسیر «اللّه» به معنی تكامل مطلق،
آفرینش با همه ی ابعادش، جهان با حركت تكاملی اش.
(از اینجا معنی ایمان به «اللّه» در قاموس آقایان روشن می شود
كه یعنی ایمان به تكامل و نوامیس آفرینش) .
(در كتاب توحید و ابعاد گوناگون آن آمده كه خدا به چشم دیده
می شود) .
17. ص 17: معنی ناس توده ی محروم
18. ص 18: تناقض میان آنچه در این صفحه آمده با آنچه در
صفحه ی 11 آمده است درباره ی خاستگاه منافقین.
[1] [مقصود جزوه های به اصطلاح تفسیری است كه از سوی گروه نادان و جنایتكار فرقان منتشر می شد. ]