1. در جلسه ی پیش گفتیم كه قرآن دارای دو بیان و دو زبان است.
با یك زبان با عقل بشر سخن می گوید و آن را تغذیه می نماید؛ با زبان
دیگر با روح، با دل. با یك زبانش همزبان عقل است و آشنای با عقل
و اندیشه است [و با زبان دیگر همزبان دل و آشنای با دل. ] به عبارت
دیگر یك زبانش را عقل می فهمد و زبان دیگرش را دل. و گفتیم
اساساً علت این است كه انسان موجود دو زبانی است و با دو زبان
چیز می فهمد و درك می كند. آنچه با زبان عقل درك می كند با زبان
سر بیان می كند و آنچه با زبان دل می فهمد سراسر وجود انسان آن را
بیان می كند و گاهی رنگ رخسار، ضربان قلب، ریزش اشك، زمزمه ی
زبان بهتر از حرف و سخن بیان كننده ی زبان دل است. .
ایندو در منطق قرآن نباید از یكدیگر تفكیك شوند؛ اگر تفكیك
شوند، انسان تجزیه شده است. انسان تجزیه شده، انسان نیست.
جامعه ی انسان نیز اگر ایندو از یكدیگر تفكیك شوند جامعه ی انسانی
نیست. .
دنیای دل یعنی چه؟ یعنی آن دنیایی كه به قول اینشتاین
(ورقه های
) و به قول ویلیام جیمز (ایضاً ورقه های
) و
به قول اقبال (ایضاً ورقه های
) و به قول مولوی (ایضاً
ورقه های
) انسان از خودِ محدود مانند مرغی كه از زندان
قفس آزاد شود، بیرون می رود و خود را با منبع هستی یكی و یا
نزدیك می بیند. پس اشتباه نشود كه هر حالی و هر نشئه ای و هر
از خود بیخودی ای دنیای دل نیست، و الاّ نشئه ی تریاك و هروئین و
موسیقیهای شهوت انگیز هم نشئه است. بعضی متصوفه برای اینكه
تقلید اهل دل را در بیاورند، حالت مصنوعی به وسیله ی حشیش ایجاد
می كنند ولی حالت انسان بما هو انسان نیست. این یك كیف و یك
نشئه ی خاص بدنی و عصبی است. .
در اینجا مطلبی كه لازم است بحث شود این است كه قرآن
جلد هشتم . ج8، ص: 365
درباره ی این دو چیزی كه خود، هم زبان این است و هم زبان آن، یعنی
عقل و دل، چه منطق و بیانی دارد. درباره ی عقل چه گفته است و درباره ی
دل چه گفته است؟ .
اما درباره ی عقل؛ در بحثهای «احتجاجات قرآن» گفتیم كه قرآن
عقل را به عنوان یك سند و یك حجت می پذیرد، به عقل به چشم
یك مزاحم نظر نمی افكند
[1]. .
اما درباره ی دل؛ یك سؤال همیشه درباره ی قرآن می شود كه چرا
قرآن فهم را و احیاناً تدبر را به دل نسبت می دهد، در عین اینكه به
عقل هم نسبت داده است؟ آیا مركز عقل را دل می داند؟ از طرفی
می گوید:
فانها لاتعمی الابصار ولكن تعمی القلوب التی فی الصدور، و یا
می گوید:
لهم قلوب لایفقهون بها، از طرف دیگر:
و یجعل الرجس علی
الذین لایعقلون. . . .
این گونه می توان جواب داد كه دو مطلب است: یكی فهم عقل و
یكی فهم دل، زیرا گفتیم انسان دو زبان دارد و قرآن نیز دو زبانه است. .
[1] رجوع شود به جزوه ی
احتجاجات قرآن.